در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ جلسه‌ای وبیناری با موضوع «چشم انداز حضور نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه» با همکاری مشترک موسسه ایران-یوریکا و موسسه دوحه[۱] با حضور آقای «دکتر مهران کامروا» مدیر بخش ایران این مرکز و کارشناسان ایران-یوریکا برگزار شد.

مهم‌ترین موارد مطرح شده در این جلسه عبارت بودنداز:

  • آمریکا در خاورمیانه چهار اصل مهم دارد که پس از جنگ دوم جهانی بنا شده است:
    ۱. مقابله با تهدیدات برآمده از فعالیت سایر کشور‌ها
    ۲. دسترسی به منابع نفتی خاورمیانه با افزایش دست‌اندازی متحدین آمریکا به نفت خاورمیانه؛ آنچه برای آمریکا مهم است دسترسی به نفت نیست؛ بلکه نوسانات قیمت نفت و ارتباط آن با تحولات داخلی آمریکا است.
    ۳. پشتیبانی از اسرائیل؛
    ۴. حضور مستقیم نظامیان آمریکایی و تشکیل پایگاه‌های این کشور در سراسر دنیا؛ با توجه به اهمیت این موضوع ازمیان ۷۵۰ پایگاه نظامی آمریکا در سراسر جهان خاورمیانه به دلیل اهمیت سه عامل مطرح شده، میزبان حدود ۱۳ پایگاه است.
  • پیگیری این چهار رکن اصلی سیاست خارجی آمریکا برای تمامی روسای جمهوری این کشور امری ضروری بوده و دکترین سیاست خارجی  آمریکا همواره بر اساس آن تدوین شده است.
  • دولت بایدن سعی دارد دکترین ترامپ که بر اساس دکترین نیکسون ( موازنه منطقه‌ای با محوریت ایران و عربستان)، اما این بار با محوریت  عربستان و اسرائیل بنا شده بود را کنار بگذارد. او رویکردی در پیش گرفته که دارای شش اصل زیر است:
    • کاهش حضور نیروی نظامی آمریکا و استفاده از سیاست دیپلماسی؛
    • درنظرگرفتن چین به عنوان رقیب اصلی آمریکا درخاورمیانه؛
    • درنظرگرفتن قدرت مخرب روسیه؛
    • اهمیت دادن به تهدیدات سایبری روسیه، کره شمالی، ایران و چین؛
    • اهمیت دادن به رشد تروریسم پس از خروج آمریکا از افغانستان؛
    • درنظرگرفتن تهدیدات ناشی از سلاح اتمی کره شمالی و برنامه هسته‌ای ایران و تهدید ایران برای اسرائیل؛
  • برداشت کشورهای حاشیه خلیج‌فارس از دکترین بایدن و تنظیم منافع خود براساس این دکترین دارای ابعاد زیر است :
    • وابستگی شدید کشورهای منطقه به آمریکا از نظر نظامی-امنیتی؛
    • عدم اعتماد شدید یا بدبینی نسبت به ایران حتی در میان برخی کشورهای میانه‌رو مانند قطر؛
    • انفعال شورای همکاری خلیج فارس و پیگیری روابط با آمریکا از طریق دوجانبه؛
  • کشورهای عربی خلیج فارس با توجه به «تهدیدات برآمده از ایران» صرفا متکی به آمریکا نبوده و با برخی کشور‌ها مانند چین، کره جنوبی و فرانسه قرارداد تسلیحاتی دارند. به عنوان مثال، عربستان با چین قراداد ساخت موشک منعقد کرده و برخی کارشناسان عربی مدعی هستند تا چند سال دیگر ریاض از لحاظ موشکی توانایی رقابت با تهران را خواهد داشت.
  • فروش سلاح‌های آمریکایی در خلیج‌فارس باعث تثبیت روابط بلندمدت و وابستگی کشورهای خلیج‌فارس به آمریکا می‌شود. از طرف دیگر هوشمندسازی حضور آمریکا به علت تحولات فناوری امری مهم بوده که به عنوان بخشی از سیاست حضور آمریکا در خلیج‌فارس تعبیر می‌شود نه خروج از این منطقه.
  • سیاست بایدن در ادامه روند ترامپ بوده و فقط شعار سیاست فشار حداکثری عوض شده است. هم چنین ساختار وزارت امور خارجه و شورای امینت ملی ضد ایران باقی مانده و این روند با ضدیت کنگره با ایران تشدید شده است.
  • پرونده هسته‌ای ایران و روند مذاکرات ارتباطی با هوشمند‌سازی حضور آمریکا در خاورمیانه ندارد؛ بلکه به نوع روابط آمریکا با عربستان و اسرائیل و نقش آنها ارتباط دارد.
  • تمامی کشورهای خلیج فارس سعی دارند که روابط خوبی با جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها داشته باشند. سرمایه‌گذاری بن سلمان با کوشنر یک سرمایه گذاری بلند‌مدت با خانواده ترامپ است. کشورهای عربی با توجه به احساسات ضد عربی در کنگره سعی دارند که روابط خود را با دموکرات‌ها در مسیر مطلوبی پیش ببرند و آن را بیشتر دچار تنش نکنند.

[1] https://www.dohainstitute.org/AR/Pages/index.aspx

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *