جایگاه آفریقا در سیاست خارجی آمریکا

آفریقا را می­توان منطقه‌­ای بکر از ثروت دانست که جولانگاهی برای کشورهای بزرگ هر عصری بوده است و در هرزمانی، رویکرد به آن ذیل فاکتورهای خاصی قرار می‏گیرد، همچنین ثروت آن نیز ابعاد متفاوتی را جدا از ابعاد صرفاً اقتصادی در برمی­گیرد؛ ازجمله درعصرکنونی و رقابت میان قدرت‌های بزرگ. در عصر کنونی موقعیت استراتژیک افریقا موردتوجه قرارگرفته است، جیبوتی در شرق آفریقا، به‌عنوان پایگاه نظامی فرانسه، ایتالیا، ژاپن، آمریکا و چین مورداستفاده قرارگرفته است. این کشور ثروت طبیعی خاصی ندارد اما در منطقه‌ای بسیار استراتژیک قرارگرفته است: نزدیکی به خلیج عدن و تنگه­ی باب المندب؛ تنگه‌ای که به اقیانوس هند، دریای سرخ، کانال سوئز و دریای مدیترانه متصل می‌شود. به‌عبارت‌دیگر این تنگه، یک نقطه استراتژیک جهانی است که بازارهای سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا را به هم وصل می‌کند و ۲۵ درصد تجارت جهان از طریق این منطقه صورت می‌گیرد؛ بنابراین همین موقعیت استراتژیک نگاه کشورهای بزرگ جهان را به آن متمرکز ساخته است.

در این راستا موقعیت جغرافیایی آفریقا همراه با ظرفیت بالقوه برای سرمایه‌‏گذاری و ثروت عظیم منابع آن توجه قدرت‏‌های بزرگ را در عصر حاضر بسیار به خود کشانده است، آمریکا نیز در عصر کنونی بیش از قبل به آفریقا توجه نموده است به‌خصوص به‌عنوان میدانی برای رقابت­‌های نظامی، در دوران جرج بوش، فرماندهی عملیات نیروهای ویژه آمریکا در خاک آفریقا (آفریکام) در سال ۲۰۰۷ با هدف فرماندهی واحد عملیات‏‌های نظامی این کشور در قاره آفریقا ایجاد شد. 
آفریکام در بورکینافاسو، کامرون، جیبوتی، گابن، غنا، کنیا، نیجر، اوگاندا، جمهوری آفریقای مرکزی، کنگو، سنگال، سومالی، سودان جنوبی و چاد حضور دارد. در سال‏‌های اخیر نیز با گسترش گروه‏‌های تروریستی و شبه ‏نظامی در منطقه آفریقا از یکسو و از سوی دیگر حضور رقبایی چون روسیه و چین در منطقه، آمریکا به حضور نظامی خود در قالب عملیات آموزش نظامی و پشتیبانی افزود. در ۵ سال گذشته شمارنظامیان آمریکایی مستقر در آفریقا تحت عنوان «آموزش و سازماندهی ارتش­‌های کشورهای آفریقایی و مشارکت در مبارزه با گروه­‌های تروریستی» سه برابر شده است. نظامیان آمریکا درکشورهای مختلف ازجمله چاد، جمهوری دموکراتیک کنگو، سومالی، اتیوپی، اوگاندا، سودان، رواندا و کنیا حضور دارند، درعین‌حال نظامیان آمریکایی در برخی کشورها چون نیجر به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور حضور پررنگ‏تری دارند، نیجر در میانه کریدوری صحرایی بین منطقه ناآرام شمال مالی و جنوب لیبی قرارگرفته که در هر دو منطقه نیروهای افراطی و گروه‏های تروریستی وابسته به القاعده و داعش حضور دارند، آموزش سربازان نیجر، استقرار پهپادهای مسلح و اهداء دو فروند هواپیمای نظامی به نیجر در سال ۲۰۱۷ بر تحکیم روابط آمریکا- نیجر افزوده است.

علی‏رغم گسترش حضور نظامی آمریکا در آفریقا و کشورهای خاصی از آن، این حقیقت نیز وجود دارد که در این سال­ها سهم تجاری آمریکا در آفریقا کاهش‌یافته است. تجارت دوطرفه از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ به ۳۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ کاهش‌یافته است که خودکفایی انرژی آمریکا نیز در آن بی‌تأثیر نبوده است. نگرانی آمریکا حول از دست دادن سهم تجاری خود بی‌مورد نیست؛ ایالات‌متحده با ۵۴ میلیارد دلار سرمایه­‌گذاری مستقیم خارجی، بزرگ‌ترین سرمایه‏‌گذار این قاره است. تعداد شرکت‏‌های آمریکایی در سطوح خدمات، تولید و … بیش از هرکشور دیگری است؛ بااین‌وجود همان‌گونه که گفته شد میزان سهم تجاری آمریکا کاهش داشته است. بین سال‏‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷، شرکت «چالش توسعه هزاره­ی آمریکا» (MCC) بیش از ۶٫۵ میلیارد دلار در ۱۴ کشور آفریقایی جنوب صحرای آفریقا از طریق قراردادهای کامل یا در حال انجام در زیرساخت‏‌ها، بهداشت، آموزش و.. سرمایه­‌گذاری داشته است، اکنون همراه با دیگر جوانب سیاست خارجی آمریکا پیدا کردن فرصت­‌های بیشتر و ممکن برای شرکت­‌های آمریکایی (بالا بردن سهم آمریکا در سرمایه­‌گذاری) یک اولویت برای MCC است.

بر این اساس به باور کارشناسان، رویکرد کنونی آمریکا به آفریقا در دوران ترامپ به سمت تجارت بین‌الملل با تمرکز بر تحرکات چین تغییر جهت داده است. در مرداد ۱۳۹۷ دونالد ترامپ به کنگره اعلام کرد طبق بخش ۱۲۷۹A قانون اختیارات دفاع ملی، در سال مالی ۲۰۱۸ راهبرد ارتقاء نهادهای دفاعی و نیروهای امنیتی را در نیجریه ارائه می‌کند. این بدان معناست که آمریکا با بازیابی نقش فعال خود در منطقه به دنبال مبارزه با حضور چین است. اهمیت حضور چین برای آمریکا را می‌‏توان به‌خوبی در بررسی­‌های کنگره حول نقش چین دید، کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا در اسفند ۱۳۹۶ اعلام کرد؛ قصد دارد درباره تلاش پکن برای گسترش قدرت نظامی و اقتصادی خود در آفریقا تحقیق کند. کنیا، لیبی، سومالی و مالی کشورهایی هستند که ظرفیت آمریکا را برای به چالش کشیدن تحرکات چین در منطقه افزایش می­دهند؛ لذا زمینه نفوذ آمریکا در این کشورها بالا است.

قانون [BUILD.[1 که در آبان ۱۳۹۷ به امضای دونالد ترامپ رسید، این تغییر جهت در سیاست خارجی آمریکا را در آفریقا هموارتر می‏سازد. این قانون با عنوان “استفاده بهتر از سرمایه در جهت توسعه ” عملاً یک قانون برای اصلاح و تقویت توانایی‏های مالی ایالات­متحده برای کمک به حل مشکلات توسعه و اولویت­های سیاست خارجی آمریکا است. طبق این قانون، ایجاد موسسه مالی بین­المللی توسعه آمریکا [USDFC).[2) ممکن می­شود، این موسسه یک سازمان مدرن و یکپارچه خواهد بود که قابلیت­های شرکت سرمایه­گذاری خصوصی در خارج از آمریکا OPIC و آژانس توسعه بین­المللی آمریکا USAID را در برمی­گیرد، درحالی‌که هم‌زمان بر ایجاد فرصت­ها برای تجمیع سرمایه­های خصوصی در کشورهای درحال‌توسعه تمرکز دارد. با این ادغام آمریکا انعطاف‏پذیری بیشتری برای حمایت از سرمایه‌­گذاری خود در کشورهای درحال‌توسعه خواهد داشت و باعث می­شود که آمریکا یک‌قدم قوی‏تر و رقابتی­تر در مرحله توسعه جهانی بردارد. انتظار می‏رود USDFC تا ۱ اکتبر ۲۰۱۹ عملیاتی شود.

آفریقا عرصه‏‌ای برای بازی قدرت‏‌های بزرگ

چین: چین بیش از ۸۶ میلیارد دلار وام تجاری بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ را برای کشورهای آفریقایی تأمین کرده است. طبق آمار سال ۲۰۱۸ نیز چین به‌عنوان بزرگ‏ترین وام‏ دهنده به منطقه تبدیل‌شده است که ۱۴ درصد از کل بدهی‏‌های منطقه جنوب صحرای آفریقا را تشکیل می‏‌دهد. درحالی‌که سطح سرمایه‌‏گذاری مستقیم خارجی چین نسبتاً کم است و تقریباً بیش از ۵ درصد از کل ورودی به منطقه در سال ۲۰۱۵ را شامل شده است، اما میزان تجارت دوطرفه طی ۲۰ سال گذشته ۴۰ برابر افزایش‌یافته است و اکنون بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار است. چین همچنین به‌عنوان یک نیروی نظامی جهانی در قاره آفریقا عمل می­‌کند، ایجاد یک پایگاه نظامی کلیدی در جیبوتی، گسترش صلح‏بانان در سودان جنوبی، مالی، کنگو و تجهیز فرصت­های آموزشی نظامی برای برخی کشورهای آفریقایی ازجمله تحرکات نظامی چین بوده است.

روسیه: روسیه نیز رویکرد نفوذ در آفریقا را با امضای توافق­نامه‌­های ایجاد مناطق اقتصادی در اریتره، فرصت­های دسترسی به مواد معدنی در سراسر آفریقای جنوبی و افزایش همکاری نظامی و فنی با کشورهای مانند جمهوری آفریقای مرکزی دنبال کرده است. مسکو به دنبال تأسیس یک مرکز لجستیکی در منطقه اریتره است. این منطقه از شمال به جیبوتی محدود می‌شود و به‏‌عنوان یک منطقه استراتژیک کلیدی در یکی از راه‌های آبی مهم بین‌المللی به شمار می‌رود. به بیان بولتون: «روسیه در سراسر آفریقا از ارتباطات سیاسی و اقتصادی خود بدون توجه به حاکمیت قانون استفاده می‌­کند. روسیه مانند همیشه تسلیحات را در عوض رأی کشورهای آفریقایی در سازمان ملل، به منطقه صادر می‏‌کند. رأی­‌های که نظامیان را در حکومت نگه می‏دارند و صلح و امنیت را از بین برده و در تضاد با  منافع اصلی ملل آفریقا قرار دارد. به‌طورکلی رفتار روسیه و چین تهدید واقعی برای منافع ملی آمریکاست». روسیه در نگاه آمریکا به‌عنوان کشور دیگری است که به‌سرعت در حال گسترش نفوذ مالی و سیاسی خود در آفریقا است، تجارت روسیه با آفریقا بین سال‏های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ ۱۰ برابر شده است، اگرچه هنوز هم کمتر از ۱ درصد کل تجارت آفریقا را تشکیل می‌‏دهد.

درعین‌حال چالش­‌های بیشتر برای منافع تجاری ایالات‌متحده در آفریقا در کنار روسیه و چین، توافقنامه­‌های همکاری اقتصادی است که اتحادیۀ اروپا با ۴۱ کشور آفریقایی بسته است که سهم صادرات آمریکا به آفریقا را کاهش می­‌دهد.

افزایش سهم کشورهای دیگر در اقتصاد آفریقا در دو دهه­‌ی اخیر، افزایش نگرانی آمریکا حول از دست دادن سهم اقتصادی خود که به‌تبع سهم نظامی آمریکا در منطقه را هم تغییر می‌‏دهد و به بیانی اجازه می­‌دهد تا موازنه‌­ای علیه‏‌اش در آفریقا شکل گیرد را هم در پی داشته است. بولتون در سخنان خود اعلام داشت: «ما شاهد تأثیر منفی نفوذ چین در آفریقا و ورود آن‌ها در معاملات فاسد هستیم. پکن سعی دارد از طریق پروژه‌های اقتصادی در زامبیا نفوذ کند. در جیبوتی نیز از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ دولت را زیر بار بدهی‌های سنگین پروژه‌‏های زیربنایی برده است، چین در چند مایلی پایگاه نظامی آمریکا در جیبوتی، یک پایگاه نظامی تأسیس کرده و کنترل بندر جیبوتی در دریای سرخ را نیز به دست گرفته و این امر تهدیدی برای منافع امنیتی آمریکا در منطقه به‌شمار می‌رود “.

ازجمله مناطق مهم در جدال قدرت‌‏های بزرگ، آفریقای مرکزی است و در این میان مذاکره برای تمدید حکم مأموریت نیروهای سازمان ملل در این کشور این جدال را بیشتر آشکار ساخت. حکم مأموریت نیروهای سازمان ملل در جمهوری آفریقای مرکزی در آذرماه به پایان رسید، اعضای شورای امنیت برای تمدید حکم مینوسکا ‌هم‌عقیده نبودند. این نیروها با هدف محافظت از غیرنظامیان و رعایت حقوق بشر، به جمهوری آفریقای مرکزی اعزام شده‌اند. حمایت از انتقال حکومت از راه‌های سیاسی نیز یکی از مأموریت‌های مینوسکا بوده است. در این میان ابتکارعمل روسیه در جمهوری آفریقای مرکزی، ناخرسندی فرانسه و آمریکا را در پی داشت. ازنظر آمریکا و فرانسه، اقدام کرملین در به راه انداختن روند مذاکرات بین طرف‌های درگیر در جمهوری آفریقای مرکزی به معنای نادیده گرفتن و کاهش نقش آمریکا و اتحادیه اروپا است. رویکرد دولت ترامپ با شعار «نخست آمریکا» به مخالفت با افزایش بودجه مینوسکا انجامیده است، درعین‌حال بی‌ارتباط با رویکرد ترامپ به ترجیح نقش‌آفرینی دوجانبه و مستقیم در آفریقا نیز نیست.

ملاحظات در استراتژی جدید آمریکا در آفریقا

  • استراتژی جدید آمریکا در آفریقا نشان از هشدارهایی دارد که آمریکا در عصرکنونی احساس کرده و بر اساس آن خود را ملزم می‏بیند تا در میان کشورهای این قاره حضوری مستمر و فعال داشته باشد و در این میان بزرگ‏ترین هشدار، سرمایه‌‏گذاری اقتصادی و مهم نظامی چین است.
  • کاهش سهم تجاری چین در آفریقا برای آمریکا راحت نیست و آمریکا را نیازمند به ترفندهای اقتصادی خاصی خواهد ساخت، چراکه تشخیص حضور یک بازیگر بین‏المللی از دیگر بازیگر این عرصه کار پیچیده‌‏ای می‏شود. هم‌اکنون شرکت‏های آمریکایی بسیاری هستند که خط اول تولیدشان در چین قرار دارد و از طریق این کشور است که در آفریقا نیز فعالیت می‏کنند.
  • سیر تجاری آمریکا و چین و سهم شرکت‏های چندملیتی خواه‌ناخواه باعث می­شود این رقابت به نقاط دیگری از جهان نیز کشانده شود، عمق بازی به آفریقا ختم نمی­شود.
  • یک‌جانبه‌گرایی و تجاری بودن به نفع مردم و شرکت‏های آمریکا؛ رد کمک­های سازمان ملل و روآوردن به کمک‏های مستقیم، تمرکز بر افزایش سهم تجاری و اشتغال برای آمریکاییان بیش از هرچیز یک‌جانبه‌گرایی آمریکا را نشان می‏دهد. آمریکا خواهان تجارت و توافق‏های دوجانبه با کشورهای منطقه است، برای همین سعی در محدودسازی سهم کمک خود به سازمان ملل با هر بهانه‌ای، غیر کارآمدی آن‏ها، دارد؛ تجارت مستقیم و دوجانبه سهم‏های تجاری بیشتری از آن آمریکا خواهد کرد.
  • استراتژی جدید دولت ترامپ نشان از عرصه‏‌ای جدید از رقابت‏‌های قدرت‏های بزرگ است کما اینکه بسیاری این استراتژی را نشانی از جنگ سرد دوباره‏ای دانسته تا آنکه هدفی از توسعه آفریقا داشته باشد.
  • اهمیت آفریقا روزبه‌روز آشکارتر می‏شود، آفریقا منطقه‏ای بسیار غنی از منابع طبیعی است؛ به همین سبب رقابت قدرت­های بین­المللی در این منطقه شدت خواهد گرفت و این نشانی است که سهم‏‌خواهی در آفریقا بی‏ارتباط با سهم‌‏خواهی از بازار جهانی و تجارت بین‌الملل نیست.
  • آنچه از استراتژی جدید آمریکا دیده‌شده این است که استراتژی دولت ترامپ نشانگر نفوذ مستقیم در آفریقا نیست بلکه سرمایه­گذاری بر روی زیرساخت­های آفریقا را برای تضمین نفوذ خود هدف دارد.
  • ادغام بخش خصوصی و آژانس توسعه بین‏المللی آمریکا جزء اصلی این طرح است.
  • وضعیت کمک‌­های خارجی آمریکا: پیش‌تر دولت ترامپ از کاهش ۳۰ درصدی کمک‏های خود خبر داده بود اما در استراتژی اعلام‌شده خود مقیاس “کارآمد و مؤثر بودن ” این کمک‏ها را در روند تداوم آن­ها مدنظر قرار داده است. در عین اینکه تردیدی وجود نداشته که برخی از منابع کمکی کاملاً در راه‏های نامرتبط و بی‏کارآمد مصرف گردیده‏اند اما برخی از برنامه­های کمک‏های آمریکا موفقیت‏های بزرگی نیز درپی ‏داشته‏اند، مانند برنامه اضطراری رئیس­جمهور برای کمک در روند درمان و مهار بیماری ایدز به‌خصوص در کشورهای جنوب صحرای آفریقا؛ اما در استراتژی جدید، در عین تعهد دولت ترامپ به «جلوگیری، تشخیص و پاسخ به شیوع بیماری‎‏های عفونی مرگبار» مشخص نشده است که دولت آمریکا چگونه این تعهد را با فاکتور «کارآمد و مؤثر» انجام خواهد داد.
  • محور امنیت و نقش سازمان ملل متحد: سخنان بولتون ذیل محور صلح و امنیت این‌گونه بود که زین پس آمریکا تنها از مأموریت­‏های مؤثر و کارآمد ارتش آمریکا حمایت می‏کند، چراکه جهان نیز اکنون موافق است که سازمان ملل متحد، نیازمند مأموریت‏های بیشتری برای پاسخگویی پایدار و مؤثر است که می‏تواند به‌صراحت صلح و ثبات را تأمین کند؛ اما درعین­حال آمریکا برای پیشبرد اهداف تعریف‌شده استراتژی خود اصلاح و تقویت و نه تضعیف عملیات حفظ صلح سازمان ملل را ضروری دانسته است.
  • برخی کارشناسان مطرح ساخته‏اند که پیامدهای این استراتژی بیشتر از یک اقدام است و حتی تأثیرات آن بر رشد اقتصادی آفریقا منفی­تر خواهد بود. چراکه رقیبی را به چالش می­‌کشاند که در آفریقا خوب پیش‏رفته و اعتماد مردم منطقه را به دست آورده است. چین شهرت و نفوذ خوبی در آفریقا دارد. چین به خاطر سرمایه‏گذاری­ها در زیرساخت‏ها، پروژه‌‏های کشاورزی، مراقبت­های بهداشتی، امنیت اجتماعی و توسعه استعدادها مورداحترام است، علاوه بر این، کالاهای مقرون‌به‌صرفه از چین، کیفیت زندگی آفریقا را به میزان زیاد بهبود داده است. برای همین آمریکا در همراهی تمام کشورهای منطقه علیه سرمایه­‌گذاری‏‌های چین راه آسانی ندارد.
  • اگرچه حوزه­ی فناوری می‏تواند زمینه‏ای از رقابت برای آمریکا علیه چین ایجاد نماید اما نیروی کار در تمام زمینه‏های بهداشتی و درمان، راه‏سازی و …. برای آفریقایی که در حال طی کردن گام‏های آغازین برای شروع یک فرایند توسعه است بسیار مهم است و این ‌جایی است که مزیت چین در منطقه بالاتر می‏رود.
  • بستر آفریقا بستری ناآرام و مملو از جنگ‏های قومی است. برای همین کشورهای منطقه مشتاق‏اند که یک محیط مسالمت‌‏آمیز و پایدار برای اقتصاد خود و پایان دادن به فقر داشته باشد؛ اما استراتژی جدید آمریکا انحصاری در خود دارد که باعث نگرانی کشورهای منطقه از وارد شدن به میدان بازی برای کشورهای بزرگ شده است. این برای کشورهای آفریقایی غیرقابل‌قبول است.
  • افزایش عمق راهبرد امنیتی خود در آفریقا. درحالی‌که آمریکا از عقب راندن نیروهای خود سخن گفته، این نیز تقویت حضور غیرنظامی در پاسخ به رقابت با دیگر بازیگران آفریقا است. کاهش نسبی به معنای بازسازی و بهینه‏سازی منابع نظامی ایالات‌متحده است؛ یعنی هم‌زمان با تلاش برای سهم‏خواهی اقتصادی، افزایش عمق راهبردی خود را نیز مدنظر دارد. برخی بر این باورند در طول زمان، آفریقا مانند جنوب شرقی آسیا به چین برای توسعه اقتصادی و به آمریکا برای امنیت وابسته خواهد شد.
  • شکل­‌گیری جنبش­‌هایی در آفریقا که تحت تأثیر رهبران راست‏گرا وپوپولیست هستند؛ همسویی با آمریکای ترامپ را افزایش می­دهد.
  • ازجمله مواردی که ممکن است دوری آفریقا از دیگر رقبای بین‏‌المللی و نزدیکی به آمریکا را شدت ببخشد؛ نگاهی است به توافق‏نامه­‌های محیط زیستی، آفریقا هزینه‌های زیادی را به‌ویژه در بخش مراقبت‏های انسانی متحمل شده است؛ بنابراین حفظ منابع مالی برای کشورهای این منطقه حائز اهمیت است. درست زمانی که دولت ترامپ سعی در کنار گذاشتن توافق‌‏های بی‌ن‏المللی در مورد تغییرات آب و هوایی داشت، آفریقا نیز آن­ها را رد کرد.

نتیجه‌­گیری

استراتژی جدید دولت ترامپ در آفریقا محورهای مهمی را در سیاست خارجی آمریکا نشان می­دهد؛ ازجمله آن­ها اهتمام دولت ترامپ به یک‌جانبه‌گرایی است که بر پایه­ی منافع و ارزش­های آمریکا قرار دارد، در استراتژی جدید بیان گردید که آمریکا سهم خود را در کمک به هیئت‏های سازمان ملل کاهش خواهد داد و حتی با عنوان ناکارآمد بودن این کمک‏ها، سهم خود را متوقف خواهد ساخت و بر این اساس باید انتظار داشت آمریکا کمک‏‌های خود را به‌صورت دوجانبه شکل دهد آن‌هم با این شرط که به بیان بولتون این کمک‏ها علاوه بر توسعه آفریقا به رشد سرمایه‏‌گذاری‌‏ها و اشتغال آمریکایی‏‌ها بیانجامد و به‌تبع این یعنی وارد شدن آمریکا در سرمایه‌­گذاری‏های دوجانبه با کشورهای منطقه به‌صورت مستقیم و بدون واسطه‌‏گری سازمان ملل. در کنار این محور سهم‌‏خواهی و نگرانی آمریکا مبنی بر کاهش نقش خود با توجه به افزایش تحرکات نظامی و اقتصادی چین نیز مهم است. دولت ترامپ نسبت به افزایش سرمایه‏گذاری‏های چین نگران شده است؛ چراکه عمق راهبردی خود را درخطر می­بیند، افزایش نفوذ اقتصادی چین به معنای پذیرش افزایش تحرکات نظامی آن در منطقه (به‌مانند جیبوتی) از سوی کشورهای آفریقایی است و این عمق امنیتی آمریکا در آفریقا را کاهش خواهد داد برای همین دولت ترامپ به‌جای نفوذ مستقیم در کنار بهسازی راهبرد نظامی خود در آفریقا، سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی را در دستورکار قرار داده است. درعین‌حال اعلام این استراتژی بار دیگر اهمیت آفریقا را در عصر حاضر نشان داد، جدا از ثروتی که در خاک آفریقا قرار دارد موقعیت استراتژیک آن در عصر کنونی جولانگاهی برای رقابت تمام کشورهای بزرگ گردیده است و مهم آنکه باید انتظار داشت این رقابت به آفریقا محدود نشود و در میدان‏های دیگری مثل بازار جهانی، تنگه‏‌ها و … خود را بیشتر نشان دهد.

 

دپارتمان امریکا/اسفند ۱۳۹۷

[۱] the Better Utilization of Investments Leading to Development

[۲] The U.S. International Development Finance Corporation

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *