روند حوادث
تنها چند روز پس از شروع دور دوم ریاست جمهوری نیکلاس مادورو در ونزوئلا، روز دوشنبه ۱ بهمنماه، در پی سرپیچی چند تن از نظامیان ارتش و فراخوان آنها برای مقابله مردمی با مادورو که منجر به دستگیری آنها گردید، درگیری و ناآرامیهایی در منطقه «کوتیزا» در کاراکاس آغاز گردید که مداخله نیروهای امنیتی ونزوئلا را به دنبال داشت. نیروهای مسلح ونزوئلا طی بیانیهای با نفی این اقدامات، موضوع را تحت تأثیر راستهای افراطی خواند.
در همان روز خوان گوآیدو، رئیس جدید مجلس ملی ونزوئلا این قیامها را نشان نارضایتی نیروهای مسلح خواند و برای آنها درخواست عفو نمود. گوآیدو با استناد به اینکه انتخابات برگزارشده در ونزوئلا آزاد و قانونی نبوده است تا زمان برگزاری انتخاباتی آزاد و قانونی، خود را نایب رئیسجمهور خوانده و خواهان پروسه انتقال دولت شد. سهشنبه ۲ بهمنماه، گوآیدو با انتشار ویدئویی بهعنوان رئیس مجلس ملی و معاون او استالین گونزالس، مردم را به تجمع عمومی در خیابانها دعوت مینمایند که در همان روز نیز در برخی نقاط درگیری و آتشسوزیهایی را به دنبال داشت. این در حالی است که فرمانده نظامیان ونزوئلا از همان ساعات اولیه ناآرامیها در پیامی حمایت خود را از دولت قانونی روی کار و شخص مادورو بهعنوان رئیسجمهور قانونی اعلام میدارد. متعاقباً برای روز چهارشنبه ۳ بهمن مصادف با ۲۳ ژانویه فراخوان تجمع عمومی اعلام میشود که در فضای مجازی تحت عنوان “هشتگ ۲۳ ژانویه ” انتشار یافت. گوآیدو عدم تعدی، دولت انتقالی و انتخابات آزاد را بهعنوان سه خواسته اصلی معترضین ذکر مینماید.
در پی این فراخوان عمومی، مادورو و وزیر امور خارجه او خورخه آررآزا بهموازات اپوزیسیون، حامیان دولت و مادورو را به تجمع و راهپیمایی در خیابانها فرامیخوانند و از سوی دیگر دادگاه عالی ونزوئلا، مشروعیت گوآیدو بهعنوان رئیس مجلس ملی و کلیه اقدامات و اختیارات او را سلب مینماید. پنجشنبه ۴ بهمن دولت امریکا تصمیم به خروج دیپلماتهای غیرضروری خود از ونزوئلا میگیرد و از شهروندانش در آنجا هم میخواهد همین کار را انجام دهند. مایک پمپئو در نشست سازمان کشورهای آمریکایی، ضمن توصیه به کشورهای عضو این سازمان برای به رسمیت شناختن خوان گوایدو بهعنوان رئیسجمهور جدید ونزوئلا، از کمک بیست میلیون دلاری کشورش به مخالفان دولت مادورو خبر میدهد. در ادامه این تحولات متعاقباً تظاهراتی برای ۱۰ و ۱۳ بهمنماه از سوی رهبر اپوزیسیون اعلام میگردد.
نقش آمریکا
همانطور که نیکلاس مادورو رئیسجمهور ونزوئلا و بسیاری دیگر در دنیا معتقدند؛ وضعیت فعلی ونزوئلا و بیثباتی که امریکا در ونزوئلا ایجاد کرده تنها سناریویی از پیش تعیینشده از سوی امریکا با همکاری و تبلیغات گسترده برخی کشورهای همدست مانند کلمبیا و برزیل در منطقه میباشد که البته نقش مؤثر گروه لیما را در این جریان نباید نادیده گرفت. تنها یک روز پس از آغاز ناآرامیها مایک پنس معاون رئیسجمهور امریکا با انتشار ویدئویی در توئیتر خود، رسماً مجلس ملی ونزوئلا را بهعنوان دولت به رسمیت شناختهشده در این کشور از سوی آمریکا اعلام نموده و با ابراز حمایت از مردم ونزوئلا، آنها را به شورش علیه مادورو تشویق مینماید و روز بعد نیز دونالد ترامپ با اشاره به این موضوع که در مورد ونزوئلا تمامی گزینهها روی میز است، گوایدو را بهعنوان رئیسجمهور ونزوئلا به رسمیت میشناسد که در پی آن مادورو اعلام بازنگری کامل در روابط با واشنگتن را صادر مینماید و به دیپلماتهای آمریکایی ۷۲ ساعت وقت برای ترک کشور میدهد. البته این تصمیم در روزهای بعد کمی تعدیلشده و به تأسیس دفتر حافظ منافع طرفین و مهلتی ۳۰ روزه به دیپلماتهای آمریکایی تقلیل مییابد. امریکا در ادامه حمایتهای خود از اپوزیسیون بهطور رسمی خواستار برگزاری نشست شورای امنیت سازمان ملل در مورد ونزوئلا میشود و الیوت آبرامز دیپلمات کهنهکار را بهعنوان نماینده ویژه امریکا در بحران ونزوئلا منصوب مینماید. و با گذشت ده روز از آغاز ناآرامیها برای لغو تحریمهای ونزوئلا شرط میگذارد و اعلام مینماید که اگر کنترل صنایع نفت و گاز دولتی ونزوئلا به «خوان گوایدو» واگذار شود، واشنگتن تحریمهای اخیر علیه کاراکاس را لغو میکند. در این میان امریکا از تلاش خود برای ترغیب دیگر کشورها به حمایت از رویکرد این کشور در قبال تحولات ونزوئلا دست نکشیده و ائتلاف ضد مادورو توسط آمریکا در چند هفته اخیر از طریق مذاکرات دیپلماتیک مخفیانه در میان حکومتهای آمریکای لاتین تقویتشده است.
نشست شورای امنیت سازمان ملل
در جلسه شورای امنیت سازمان ملل در روز شنبه مورخ ۶ بهمن که به درخواست آمریکا درباره وضعیت ونزوئلا تشکیلشده بود، کشورهای عضو درباره راهحلهای پایان دادن به بحران به توافق نرسیدند. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا از همه کشورهای جهان خواست که موضع خود را درباره ونزوئلا مشخص کنند و آنها را به حمایت از خوان گوایدو رهبر اپوزیسیون ونزوئلا تشویق کرد. او گفت: «حالا زمان آن است که هر ملتی یک سمت را انتخاب کند. تأخیر و بازی بس است. یا با جبهه آزادی هستید یا با مادورو همکاری میکنید». اما نماینده روسیه با این رویکرد مخالف بود و اعلام کرد که آمریکا به دنبال دسیسهچینی و نقشه برای تحت تأثیر قرار دادن تحولات میدانی در ونزوئلا است و این نشست شورای امنیت نیز اقدامی در همین راستا است. نماینده فرانسه در سازمان ملل ضمن مشروع دانستن ورود شورای امنیت به موضوع به دلیل سرریز شدن بحران به کشورهای همسایه ونزوئلا، خواستار یک راهحل سیاسی از طریق مذاکره شد و تأکید کرد که آقای مادورو باید بفهمد که این آخرین فرصت او است و باید از آن استفاده کند. او اعلام کرد اگر مادورو تا ۸ روز دیگر انتخابات را برگزار نکند، فرانسه آماده است که به همراه اتحادیه اروپا آقای گوایدو را بهعنوان رئیسجمهور موقت به رسمیت بشناسد. درنهایت پیشنویس قطعنامه پیشنهادی آمریکا که خواستار حمایت کامل از مخالفان و به رسمیت شناختن خوان گوایدو بود رأی نیاورد و چین، روسیه و کشورهای آفریقایی عضو شورای امنیت یعنی افریقای جنوبی و گینه با آن مخالفت کردند. وزیر امور خارجه ونزوئلا در این نشست بیان نمود که جلسه شورای امنیت بهخوبی نشان داد که ونزوئلا در برابر تلاشهای طراحیشده از سوی امریکا برای کودتا تنها نیست و از آمادگی دولت ونزوئلا برای انجام مذاکرات خبر داد.
موضعگیری دیگر کشورها درباره بحران ونزوئلا
موضوع ناآرامیها و ایجاد شکاف داخلی در ونزوئلا بازخوردهایی را در سطح منطقهای و فرامنطقهای داشت و عملاً سه طیف موافق، مخالف و خنثی را در سطح بینالمللی ایجاد نمود و بار دیگر عرصهای برای رویارویی قدرتهای بزرگ این بار در ونزوئلا پدید آورد.
مخالفان مادورو: در پی حمایت ترامپ کشورهای دیگری نیز گوآیدو را بهعنوان رئیسجمهور به رسمیت میشناسند، در سطح منطقهای و قاره آمریکا: کانادا، برزیل، آرژانتین، شیلی، پرو، پاراگوئه، کلمبیا، اکوادور، کاستاریکا، السالوادور. در سطح فرامنطقهای تاکنون اسرائیل، انگلستان، آلمان، دانمارک، سوئیس، گرجستان و کوزوو گوایدو را به رسمیت شناختند. رئیس شورای اروپا، دونالد تاسک و پارلمان اروپا گوایدو را به رسمیت شناختند. امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه نیز از معترضان در ونزوئلا حمایت نموده است.
موافقان مادورو: در سطح منطقهای: مکزیک، کوبا، بولیوی، نیکاراگوئه و السالوادور حمایت خود را از مادورو اعلام نمودند. در سطح فرامنطقهای و بینالملل: روسیه، چین، ترکیه، ایران، سوریه و حزب اله لبنان حمایت خود را از مادورو اعلام نمودند.
مواضع خنثی و محافظهکار: سخنگوی دبیر کل سازمان ملل میگوید «آنتونیو گوترش» تحولات در ونزوئلا را رصد میکند. دبیر کل سازمان ملل از تمامی گروهها خواسته از تنشها کاسته و تمامی اقدامات لازم برای جلوگیری از تشدید تنشها را به کار ببندند. اتحادیه اروپا نیز در واکنش به تحولات ونزوئلا خواستار روندی فوری برای برگزاری «انتخابات آزاد و معتبر» منطبق با مفاد قانون اساسی این کشور شد. همچنین فدریکا موگرینی مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز از موافقت اتحادیه برای تشکیل گروه تماس بینالمللی در راستای حلوفصل بحران ونزوئلا خبر داده است. برخی اتخاذ چنین سیاستی از سوی اتحادیه که مخالفت کمتری با مادورو دارد را در مقایسه با موضع صریح و ضد مادوروی دونالد تاسک رئیس شورای اروپا، بهنوعی حاکی از سردرگمی سیاست خارجی اتحادیه اروپا میدانند. وزیر امور خارجه اسپانیا، جوزپ بوررل نیز خواهان مداخله اتحادیه اروپا برای تسهیل روند برقراری انتخابات آزاد در ونزوئلا شده است. البته باید عنوان نمود که اظهارات این گروهها اغلب همراه با حمایت ضمنی از رهبر مخالفان ونزوئلا بوده و تنها تاکنون بهوضوح موضع مخالف اتخاذ ننمودند، ولی به معنای حمایت از مادورو نیز نمیباشد و پیشنهاد برای برقراری مجدد انتخابات آزاد خود بهنوعی زیر سؤال بردن مشروعیت مادورو تلقی میگردد. همانطور که در نقشه مشاهده میشود کشورهای موافق مادورو با قرمز، مخالفان با آبی و کشورهای خنثی یا بدون موضع روشن با خاکستری مشخص شدند که کشورهای عربی جزء مواضع خنثی به شمار میآیند.
سناریوهای موجود
امریکا در ادامه کودتای ونزوئلا نگاهی بهسوی ایران دارد، اگر کودتای آمریکایی گوایدو پیروز شود، امریکا بر منابع نفتی ونزوئلا تسلط یافته و میتواند کسری نفت ایران را در بازار جبران نماید که منجر به پیگیری طرحهای امریکا برای فشار به ایران شود. اما درصورتیکه این کودتا موفق نشود، همزمانی تحریمهای نفتی ایران و ونزوئلا، احتمالاً کاخ سفید را وادار به تخصیص معافیت ۱۸۰ روزه به خریداران نفت ایران نماید. البته سناریوی دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که ونزوئلا در پی یافتن بازارهای جایگزین به سمت هند و چین راهی میشود که بزرگترین خریداران نفتی ما محسوب میشوند و در اینجا زنگ خطری برای فروشندگان نفت ما وجود دارد. تابهحال کاهش تولید نفت ایران توسط افزایش تولید نفت امریکا و عربستان جبران شده ولی کاهش جدید نفت ونزوئلا، افزایش قیمت نفت در بازار جهانی را به دنبال خواهد داشت. با اینکه خواسته تندروها در آمریکا کاهش صددرصدی فروش نفت ایران است ولی واقعیت بازار نفت موجب تعدیل روشهای کاخ سفید خواهد شد و دولت ترامپ را مجبور خواهد ساخت تا عملگرایانهتر رفتار کند.
نتیجهگیری
موضوعی که در بحران ونزوئلا متناقض به نظر میآید، رژیم دیکتاتوری قلمداد شدن دولت مادورو از سوی امریکا و همزمان وجود روابط دیپلماتیک و سفارتخانه امریکا در این کشور حتی تا یک هفته پیش و ادامه خرید مقادیری نفت از ونزوئلا از سوی دولت امریکا با وجود تحریمها بوده است. امریکا نه متوسل به فشار حداکثری و تحریم کامل و قطع روابط میشود و نه گزینه مداخله نظامی را انتخاب میکند؛ ولی چرا آمریکا سعی دارد تا ونزوئلا را در این شرایط نگاه دارد؟ به نظر میرسد اتخاذ این استراتژی از سوی امریکا نوعی خرید زمان برای امریکاست تا با همدستی عربستان سعودی به کنترل بازار نفت بپردازد و ونزوئلا را که از بزرگترین صادرکنندگان نفت اوپک میباشد در حاشیه قرار دهد. میتوان موضوع را مرتبط با ذخایر نفتی استراتژیک واشنگتن دانست که منشأ شکلگیری آن به ۱۹۷۳ و تحریمهای نفتی جامعه عرب بر غرب در پی حمایت از اسرائیل برمیگردد که ذخیره ۷۰۰ میلیون بشکه نفت خام در لوئیزیانا را به دنبال داشت. همین موضوع پشتوانه خوبی برای امریکا در بحث بر سر توقف کامل خرید نفت از ونزوئلا بدون ایجاد بحران اقتصادی بوده است. هزینه نگهداری این سیستم ذخیره سالانه ۲۰۰ میلیون دلار میباشد و در زمان وقوع حوادث مختلفی مانند جنگ خلیجفارس در ۱۹۹۱ و طوفان کاترینا در ۲۰۰۵ بهخوبی توانسته منبع جایگزین باشد. یک زمانی مانند سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ و در پی اعتصاب عمومی، توقف صادرات نفت ونزوئلا به امریکا تأثیر بسزایی داشت ولی موضوع این است که امروزه چنین تأثیری را نخواهد داشت. دلیل آن بسیار روشن است؛ با افزایش تولید از طریق فرکینگ یا شکست هیدرولیکی، وابستگی امریکا به منابع هیدروکربنی کاهشیافته است و توانایی تولید آن دو برابر گشته است. حتی پیشبینی میشود تولید نفت امریکا در ۲۰۲۰ به ۱۲٫۸۶ میلیون بشکه نفت در روز برسد. تنها داکوتای شمالی روزانه بیش از یک میلیون بشکه چیزی بهاندازه الجزیره و قطر و بیشتر از عمان تولید دارد. این موضوع قدرت اوپک و متحدینش مانند روسیه و نروژ را در تعیین قیمت نفت زیر سؤال برده است. از ماه می ۲۰۱۷ ترامپ برای کاهش بدهی عمومی امریکا تصمیم به فروش ۳۰۰ میلیون بشکه نفت از محل این ذخایر استراتژیک طی ده سال گرفته است و پیشبینی نموده است که ۱۶۰۰۰ میلیون درآمدزایی داشته باشد. با این تفاسیر تلاش ترامپ برای بایکوت نمودن بازار نفت ایران و ونزوئلا در راستای تلاش برای فروش ذخایر نفت خود با هزینه بالای نگهداری و بهمنظور بازپرداخت بدهیهای کشورش صورت میگیرد.