مقدمه:

یک روز پس از اعلام برگزاری نشست ضد ایرانی لهستان، «وال‌استریت ژورنال» در گزارشی از طرح‌های نظامی پنتاگون به درخواست شورای امنیت ملی برای حمله به ایران آمریکا پرده برداشته است. با توجه به اظهارات و سخنان تند مقامات آمریکایی ازجمله صحبت‌های پمپئو در قاهره در خصوص ایران و استعفا و برکناری مقامات میانه‌رو همچون تیلرسون و متیس از کاخ سفید که از آن‌ها به‌عنوان مردان عاقل کاخ سفید نام برده می‌شد از یک‌سو و ادعای برخی کشورهای اروپایی به فعالیت‌های تروریستی ایران در خاک اروپا که تحریم‌های اروپا را به همراه داشت، امنیتی ساختن ایران در نشست لهستان دور از ذهن نیست.

ایالات‌متحده و لهستان نشستی را در تاریخ ۱۳-۱۴ فوریه (۲۴ و ۲۵ بهمن) با هدف تشدید فشار بر ایران برگزار خواهند کرد. در بیانیه مشترک بین وزرای خارجه آمریکا و لهستان اشاره‌ای به اسم ایران نشده بلکه هدف نشست ایجاد یک خاورمیانه باثبات و صلح‌آمیز عنوان‌شده است. پمپئو در مصاحبه با «فاکس نیوز» درباره برگزاری نشست گفت: «کشورهای شرکت‌کننده در این مراسم بر صلح، ثبات و آزادی در خاورمیانه متمرکز خواهند بود. این هدف شامل یک عنصر مهم است و آن اینکه باید مطمئن شویم که ایران نفوذ بی‌ثبات کننده‌ای در منطقه نداشته باشد». طبق گفته وزیرخارجه لهستان بیش از ۷۰ کشور به این کنفرانس دعوت‌شده‌اند که شامل تمامی کشورهای عضو اتحادیه نیز می‌شود. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا می‌گوید: «نشست ورشو این پیام مهم را ارسال می‌کند که کشورهای دارای دیدگاه‌های متفاوت در مورد معاهده هسته‌ای می‌توانند برای حل مسائل مهم دیگر در منطقه، گرد هم آیند».

کنفرانس ورشو از منظر استراتژیک:

به‌طورکلی به نظر می‌رسد که دستور کار کنونی واشنگتن برای مقابله با تهران و حل‌وفصل مسائل حساس راهبردی منطقه‌ای از طریق برگزاری کنفرانس‌هایی به‌موازات/خارج از نهادها، رژیم‌ها و کنفرانس‌های بین‌المللی  است. این پیمان‌ها/اجلاس‌ها به‌صورت موضوع محور و تا حدودی متحدمحور و حول محور یک مسئله خاص با دکترین هدایت و طرح و برنامه‌ریزی توسط آمریکا ایجاد می‌شود.

الف) چرا لهستان میزبان نشست است؟

  1. انتخاب لهستان را باید در تصویر بزرگتر تقابل بین دو ایده جهان‌گرایی با نمایندگی اتحادیه اروپا و ملی‌گرایی با نمایندگی واشنگتن ارزیابی کرد. لهستان نقطه تلاقی این دو ایده در اتحادیه اروپا است. نگاه لهستان در ضدیت با جهانی‌شدن و ارزش‌های لیبرال اتحادیه اروپا ازجمله مخالفت با یکپارچگی بیشتر اتحادیه، مخالفت با سیاست‌های مهاجرتی اتحادیه و حمایت از استقلال کشورهای اروپایی، با نگاه ترامپ به اتحادیه اروپا منطبق است. تنزل وضعیت دیپلماتیک مأموریت اتحادیه اروپا و درخواست پمپئو برای تقویت حاکمیت ملی کشورهای عضو اتحادیه در برابر اتحادیه اروپا از نمودهای عینی نگاه واشنگتن به اروپا است. شکاف بین اروپای غربی و اروپای شرقی ویژگی مشترک هر دو نوع نگاه است.
  2. موضوع دوم امنیت لهستان و خطری است که ورشو از ناحیه مسکو احساس می‌کند. رئیس‌جمهور لهستان پیشنهاد دو میلیارد دلاری برای ساخت یک پایگاه نظامی با اسم “قلعه ترامپ ” را به واشنگتن داده است. موضوعی که هنوز واشنگتن در خصوص آن تصمیم‌گیری نکرده است. میزبانی نشست می‌تواند لهستان را به این طرح نزدیک‌تر کند. طرحی که در صورت تحقق شکاف بین اروپای غربی و اروپای شرقی را تشدید خواهد کرد.

 اختلافات دولت آمریکا با اروپای غربی بر سر هزینه‌های دفاعی ناتو و تقسیم و تسهیم مسئولیت خصوصاً با آلمان منجر به روی آوردن به شرق اروپا، زمزمه‌های خروج ترامپ از ناتو و احتمالاً برنامه تأسیس پایگاه‌های دائمی در شرق اروپا خواهد شد که مقدمه آن را می‌توان در دعوت «دودا» رئیس‌جمهوری لهستان برای ایجاد پایگاه نظامی در خاک این کشور مشاهده کرد که احتمالاً حمایت مردم لهستان (به دلیل احساس تهدید از جانب روسیه) را نیز با خود به همراه خواهد داشت. این درحالی است که ترس ورشو از خروج آمریکا از ناتو و شکست ایده ارتش اروپایی منجر به تلاش لهستان برای برقراری روابط استراتژیک دوجانبه با آمریکا شده است.

  • دلیل سوم همسویی نگاه ورشو به واشنگتن در خصوص فعالیت‌های منطقه‌ای ایران و برجام است. هرچند وزیر خارجه لهستان جاکیچ کژاپوتوویژ[۱] از تلاش‌های اروپا برای حفظ برجام حمایت کرده است بااین‌حال در مقاطعی و به‌عنوان اولین کشور اروپایی، از لزوم توجه به دغدغه‌های امنیتی آمریکا در خروج از برجام سخن گفته است. با توجه به اینکه لهستان دغدغه تهدید روسیه را دارد و برای مصون ماندن از این تهدید امنیت خود را به توانمندی‌های نظامی آمریکا گره‌زده است طبیعی است در راستای تأمین منافع خود، همسو با آمریکا موضع‌گیری کند. برای مثال وزیر خارجه لهستان پس از سخنرانی پمپئو در خصوص مقابله و فشار بر فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، از فعالیت‌های بی‌ثبات کننده منطقه‌ای ایران انتقاد کرد.
  • لهستان همواره خواهان این بود که در اختلافات بین اروپا و آمریکا نقش میانجی و واسطه را بازی کند. به نظر می‌رسد برگزاری نشست در ورشو این خواسته لهستان را برآورده می‌سازد. وزیر امور خارجه لهستان ابراز امیدواری کرده که این نشست بتواند مواضع اتحادیه اروپا و ایالات‌متحده را به هم نزدیک‌تر کند.
  • مخالفت ایالات‌متحده و لهستان با ساخت خط لوله «نورد استریم ۲» از یک‌سو و تلاش ورشو برای کاهش وابستگی به انرژی مسکو و جایگزین کردن آن با واردات گاز ال‏ان‏جی آمریکا را می‌توان به‌عنوان دلیل پنجم ذکر کرد.
  • طبق گزارش مفصلی که اندیشکده رند[۲] در خصوص چرخش آمریکا از غرب به شرق اروپا نوشته است لهستان تواناترین کشور شرق اروپا و دارای بیشترین پتانسیل برای استراتژی گردش به شرق اروپا محسوب می‌شود. در این گزارش کشورهای شرق، حوزه بالتیک و اسکاندیناوی در معرض تهدیدهای متعارف و غیرمتعارف روسیه توصیف شده‌اند و لذا نیاز به برقراری خط جدید دفاعی در برابر تهدیدات درجه‌یک آمریکا یعنی چین و روسیه و حمایت از هم‌پیمانان اروپایی در نظر گرفته‌شده است. لهستان را به تعبیر دیگر از منظر ژئوپلیتیک می‌توان مرکز و قلب اروپا عنوان کرد.
  • از منظر سیاست داخلی آمریکا، حدود ۱۰ میلیون لهستانی تبار در آمریکا زندگی می‌کنند که به‌طور سنتی پایگاه رأی جمهوری خواهان بوده‌اند و همچنین گرایش جدی به ترامپ دارند که این نزدیکی به لهستان برای سازوکارهای انتخاباتی و تقویت پایگاه جمهوری خواهان از اهمیت جدی برخوردار است.
  • لهستان یکی از متحدین اصلی ترامپ و یکی از اعضای منتقد فعلی در اتحادیه اروپا به شمار می‌رود. هم دولت کنونی لهستان و هم ترامپ ضدیت جدی با اروپای لیبرال دارند و در بحث اقتصاد انرژی، امنیت، پیوندهای فرهنگی و یا حتی سیاست‌های مهاجرتی به هم نزدیک‌اند.
  • روابط گرم دولت ترامپ با آن دسته از کشورهای عضو اتحادیه اروپا که دولت‌های آنها در دست راست‌های پوپولیست (لهستان، مجارستان، چک، ایتالیا، اتریش، …) است هم موضوع حائز اهمیتی است. این دولت‌ها هم خود را مثل دولت ترامپ احیاگر قدرت‌ دولت‌های ملی و مخالف برخی از روندهای مربوط به جهانی‌شدن مثل مهاجرت و ورود مهاجران به اروپا می‌دانند. آنها در همین راستا نگاهی منفی و انتقادی به قدرت نهادها و تصمیم‌گیری‌های اتحادیه دارند و گرچه خروج از آن اولویت اولشان نیست، ولی برای کاهش قدرت بروکسل و کشورهای محوری اتحادیه مانند آلمان و فرانسه تلاش می‌کنند. اواسط سال ۲۰۱۷ ترامپ در جریان سفری به لهستان به ستایش از سیاست‌های مقابله‌جویانه این کشور با بروکسل پرداخت و گفت[۳]: «بیایید همه مثل لهستان مبارزه و تلاش کنیم، برای حفظ خانواده، برای استقلال کشورمان و برای خدا. مردم و دولت لهستان بایستند و مرعوب اتحادیه اروپا نشوند.»

چرا در این زمان؟

نزدیکی زمان این اجلاس به کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ که فردای آن و از تاریخ ۱۵ تا ۱۷ فوریه آغاز به کار می‌کند، نشان‌دهنده یک دستور کار جدی از سوی آمریکا برای ایجاد یک محور ائتلافی علیه ایران خارج از چارچوب کنفرانس‌های نهادمند بین‌المللی است. که به‌نوعی تأکید آمریکا بر یک‌جانبه‌گرایی در رهبری با روشی چندجانبه گرا برای ملزم ساختن دیگران با ابزارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی به‌منظور تبعیت از تصمیم‌های واشنگتن است؛ بنابراین نشست مونیخ با توجه به اینکه توسط مرکل که یکی از منتقدین ترامپ نیز هست برگزار می‌شود و همچنین حضور شخصیت‌هایی مانند جان کری یا سایر شخصیت‌های ضد ترامپ در هیأت مدیره کنفرانس، مونیخ امکان فضاسازی و جوسازی‌های مطلوب دولت ترامپ را علیه ایران از آن می‌گیرد. از سوی دیگر ترامپ حتی می‌تواند نشست ورشو را به مقدمه‌ای برای فضاسازی و یا حتی پیشبرد طرح معامله قرن و فشار حداکثری بر ایران در کنفرانس مونیخ تحت استراتژی کلان امنیت و صلح و ثبات در منطقه تبدیل کند.

از منظر نمادگرایی نیز ترامپ همواره درصدد استفاده از نمادهای مهم برای اجرای تصمیمات ضد ایرانی است. تشکیل کمیته ویژه اقدام علیه ایران به رهبری برایان هوک در سالروز کودتای ۲۸ مرداد، اجرای تحریم‌های ایران در روز ۱۳ آبان مترادف با تسخیر سفارت امریکا و برگزاری نشست لهستان در ماه فوریه مترادف با سالروز چهل‌سالگی جمهوری اسلامی از آن جمله است.

جمع‌بندی:

برگزاری نشست ضد ایرانی پروژه‌ای است که با اتهام ایران به فعالیت‌های تروریستی در خاک اروپا کلید خورده است. با توجه به تحریم جدید اروپا علیه نهاد اطلاعاتی ایران، احتمال همسویی اروپا با آمریکا در خصوص فشار بر ایران وجود دارد؛ چه‌بسا برگزاری نشست در لهستان با چراغ سبز اروپا باشد. طبق گفته وزیرخارجه لهستان بیش از ۷۰ کشور به این کنفرانس دعوت‌شده‌اند که این شامل تمامی کشورهای عضو اتحادیه نیز می‌شود. ازاین‌رو می‌توان گفت هدف نخست از برگزاری نشست، امنیتی کردن مسئله ایران در سطح بین‌المللی است که در صورت تحقق واشنگتن می‌تواند از انزوای پس از خروج از برجام بیرون آید. محور این نزدیک شدن دستور کار اتحادیه به آمریکا را می‌توان تلاش برای فشار بر ایران در عین حفظ برجام دانست؛ یعنی نگاه‌داشتن ایران در برجام برای جلوگیری از خطر هسته‌ای آن و هم‌زمان فشار در حوزه امنیتی و نظامی به تهران.

یکی از اهداف نشست رفع اختلاف بین کشورهای عربی به‌ویژه عربستان و قطر است که تحقق آن زمینه تشکیل ناتوی عربی را هموار خواهد کرد. این موضوع ازآنجا اهمیت دارد که تحریم‌های امریکا علیه ایران نتایج موردنظر واشنگتن را برآورده نکرده است ازاین‌رو برای رسیدن به خواسته‌های خود به ابزارهای دیگر متوسل می‌شود. همچنین، دعوت از اسراییل برای شرکت در این نشست و نزدیکی رهبران عرب با نتانیاهو می‌تواند زمینه‌ای برای اجرایی کردن معامله قرن باشد. به نظر می‌رسد در این نشست قرار بر رونمایی از بخشی از این طرح کلان برای حل‌وفصل اختلافات اعراب-اسراییل است.

تضعیف نقش کنشگری اتحادیه از طریق شکاف بین کشورهای اروپای غربی و اروپای شرقی از سیاست‌های ترامپ در قبال اتحادیه اروپا است که با خروج از برجام و خروج از معاهده موشک‌های میان برد (INF) پیگیری می‌شود. شکاف و دودستگی بین اعضای اروپایی می‌تواند به تضعیف موضع اتحادیه اروپا در حمایت از برجام و ایجاد کانال ویژه مالی اروپا منجر شود. این نشست در حقیقت این پیام را به بروکسل می‌دهد که مخالفت‌های اتحادیه اروپا با سیاست‌های ترامپ شکاف و دوپاره شدن اروپا را به همراه دارد.


[۱] Jacek Czaputowicz

[۲] https://www.rand.org/topics/poland.html

[۳] https://www.youtube.com/watch?v=t3nKhhz7ZMw

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *