بازخوانی سیاست خارجی عمران خان از منظر بازیگر آمریکایی
حزب تحریک انصاف به رهبری عمران خان ۱۲۰ کرسی از ۲۷۰ کرسی پارلمان ملی را کسب کرد و با کسب رضایت و توافق احزاب کوچکتر و نامزدهای مستقل به بازیگر اول بازی قدرت در پاکستان بدل شده است. عمران خان نماد و نمود دیگری از تقویت پوپولیسم و شکسته شدن انحصار سیاستمداران سنتی و حرفهای در عرصهی سیاست به شمار میآید و بیش از آنکه به علت کنشها و تجارب سیاسی شناخته شود بهعنوان یک قهرمان کریکت پاکستان، یک فعال حقوق بشری درزمینهی بهداشت و آموزش و یک نقاد وضع موجود و نحوهی سیاست ورزی سیاستمداران و نظامیان سنتی و شناختهشده پاکستان شهرت یافته است. در این گزارش تلاش داریم در بادی امر چهره و نمای عمران خان از منظر بازیگر امریکای را به تصویر بکشیم و نشان دهیم که عمران خان گزینه مطلوب نظر امریکا نیست و واشینگتن با شک و تردید به عمران خان مینگرد. در قسمت بعد و از منظری آیندهنگرانه نشان میدهیم که برخی از محدودیتها ساختاری چه در بعد در بعد داخلی و چه در محیط بیرونی وجود دارد که کنشگری عمران خان را برای ایجاد یک تغییر اساسی در روابط پاکستان و امریکا محدود میسازد.
- چهرهی عمران خان از منظر بازیگر آمریکایی:
روایت غالب از عمران خان در دستگاه سیاست خارجی امریکا و بازتاب آن در رسانههای آمریکایی حاکی از آن است که عمران خان گزینه مطلوب واشنگتن محسوب نمیشود. این برداشت ریشه در سه دلیل اساسی دارد که در زیر مورداشاره قرار میگیرد.
۱-۱ پیوند دادن عمران خان به اسلامگرایی محافظهکار
در دستگاه سیاست خارجی امریکا تلاش میشود که با کدر ساختن مرز هویتی میان جریانات اسلامگرا در منطقهی خاورمیانه عمران خان نیز با شدت و حدت کمتری ادامهی طیف افراطگرایان طالبان فرض شود. مخالفت عمران خان با بمباران افغانستان توسط هواپیماهای بدون سرنشین امریکا، طرفداری به پایبندی و اجرای شریعت اسلام، نگاه سنتی نسبت به مقولهی جنسیت و بهطورکلی اعتقاد به قابلاجرا بودن احکام اسلامی در عرصهی عمومی که منبعث از تأثیرپذیری عمران خان از دیدگاههای اقبال لاهوری است مجموعهی دلایلی است که نگاه کاخ سفید را نسبت به عمران خان منفی ساخته است. ریشه پشتون داشتن عمران خان و نزدیکی او با جنبشهای اسلامگرا در داخل پاکستان و احتمال ائتلاف عمران خان با این نهادها سبب شده است امریکا عمران خان را گزینهی مطلوب در جهت سیاست خارجی امنیتی امریکا در منطقه نداند.
۲-۱ همگرایی با چین
از منظر بازیگر آمریکایی چین و پاکستان در دوران عمران خان به سمت شکل دادن به یک اتحاد قویتری حرکت خواهند کرد. این ائتلاف در ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی خواهد بود. از منظر بازیگر آمریکایی:
- چین بزرگترین شریک تجاری پاکستان به شمار میآید و همانطور که عمران خان بارها اعلام داشته این همکاری در سطح بسیار بالاتری پیگیری خواهد شد.
- چینیها بندر کراچی پاکستان را بهمثابهی اتصالدهنده راه دریایی و راه زمینی «استراتژی راه ابریشم نوین» میدانند و این منطقه بهمثابهی شاهکلید اتصال غرب چین به آسیای میانه و نهایتاً اروپا اساس مبنای نزدیک شدن چین و پاکستان خواهد بود. آمریکایی معتقدند که جایگاه ژئوپلیتیکی بندر کراچی و مصر بودن چین در پیگیری استراتژی راه ابریشم سبب میشود که همکاری چین و پاکستان در دوران عمران خان لاجرم در دستور کار چینیها باشد.
- پاکستان میتواند در جلوگیری از سرریز شدن مشکلات امنیتی ازجمله تروریسم به سمت چین بهمثابهی خط مقدم عمل کند بنابراین چینیها به همین منظور بهشدت به پاکستان نزدیک میشوند.
- پاکستان به کمک اقتصادی چین نیاز شدیدی دارد و طرح ۶۲ میلیارد دلار چین برای سرمایهگذاری در پاکستان که به کریدور اقتصادی چین پاکستان شناخته میشود سبب همگرایی بیشتر چین پاکستان در دوران عمران خان خواهد بود.
۳-۱ پیگیری سیاست توازن در میان قدرتهای منطقهای ایران- ترکیه
به نظر میرسد که از منظر بازیگر آمریکایی عمران خان در پی ایجاد تحول اساسی در روابط پاکستان با ایران و ترکیه بر خواهد آمد. برخی از اظهارات و سخنرانیهای عمران خان امریکا را به این نتیجه رسانده است که عمران خان مایل خواهد بود که حداقل علناً در مقابل ایران نایستد و از ظرفیتهای اقتصادی امنیتی ایران ترکیه برخلاف خواست امریکا استفاده کند. سیاستهای اعلانی عمران خان نسبت به ایران در حوزههای گوناگون ازجمله حمایت مصرانه از موافقتنامه هستهای ایران، مخالفت شدیداللحن با طرح ممنوعیت مهاجرت اتباع ایرانی و برخی دیگر از کشورهای اسلامی به امریکا و تائید اقدامات تلافیجویانهی ایران در این زمینه، تأکید بر بهبود روابط با ایران، معرفی امام خمینی بهعنوان یک الگوی پیشرو برای جهان اسلام و حمایت از اردوغان در برابر تحریمهای اقتصادی امریکا مجموعه نشانهها و سیگنالهایی است که این ایده را به آمریکاییها القا ساخته که پاکستان در دوران عمران خان در پی بهبود روابط خود با ایران و ترکیه بر خواهد آمد و سیاستهای امریکا را نفی میکند.
حال به نظر میرسد که در فهم سیاست خارجی عمران خان تنها نباید به درک آمریکاییها از او اکتفا کنیم و لازم است به بررسی محدودیتهای عمران خان در کنشگری نیز توجه کافی داشته باشیم تا بتوانیم نگاهی واقعگرایانهتری به توانمندیهای و امکانات عمران خان داشته و متناسب با آن عمل کنیم.
- محدودیتهای ساختاری عمران خان برای ایفای اهداف و اعمال کارگزاری
به نظر میرسد که هر تصمیم و تدبیر عمران خان در زمینه سیاست خارجی با محدودیتهای ساختاری همراه است و توان کنشگری او را در سطح منطقه و نظام بینالملل کاهش میدهد. در ادامه تلاش داریم این محدودیتها را در دو بعد اساسی پیگیری کنیم.
۱-۲ محدودیت داخلی
الف- جایگاه نظامیان در نظام قدرت پاکستان
عمران خان تنها بازیگر درصحنه تصمیمگیری داخلی پاکستان نیست و ارتش پاکستان برای مدت مدیدی یکی از کانونهای اصلی قدرت در پاکستان بوده است و سیاستهای امنیتی و روابط خارجی پاکستان را برای دهها تحت تأثیر قرار داده است. گرچه به نظر میرسد ریشهی قدرتیابی و محبوبیت عمران خان اساساً در انتقادات صریح او از سیاستمداران سنتی و نظامیان پاکستان قرار داشته و عمران خان توانسته است از خواست مردم برای مقابله با فساد و فقر استفاده کرده و خود را بیرون از گفتمان غالب سیاستمداران پاکستان تعریف کند و با ایجاد مرزبندی میان خود و سیاستمداران- نظامیان سنتی و معرفی خود بهعنوان یک بدیل به بسیج سیاسی مردم پاکستان به نفع خود دست بزند بااینحال دیری نخواهد پایید که به خواست و ارادهی نیروهای نظامی پاکستان تن خواهد داد و استراتژیهای کلان امنیتی نظامیان را خواهد پذیرفت. در باب نظامیان میتوان گفت که گرچه نظامیان پاکستان تلاش داشتهاند در چند سال اخیر رابطه خود را با امریکا کاهش دهند و همکاریهای نظامی خود را با روسیه و چین افزایش دهند اما همچنان دل درگرو همکاری نظامی با امریکا دارند و از سیاستهای امنیتی این کشور در منطقهی خاورمیانه تبعیت میکنند.
ب- ضعفهای اساسی در ساختار اقتصادی پاکستان و تأثیرپذیری اقتصادی از تصمیمات امریکا
نظام اقتصادی پاکستان محدودیتهای عمیقی را بر سر راه عمران خان قرار داده است و قدرت کنشگری او در سیاست خارجی را بسیار کاهش میدهد. از منظر ساختار اقتصادی، کسری حسابجاری پاکستان و عدم تعادل میان واردات و صادرات این کشور به مرز هشداردهنده ۱۸ میلیارد دلار رسیده است. از طرف دیگر باید توجه داشت که ایالاتمتحده بیشترین میزان واردات را از پاکستان دارد و تصمیمات این کشور در ایجاد تحریم اقتصادی و یا اعمال تعرفه بر واردات کالا از پاکستان میتواند اقتصاد داخلی پاکستان را تحتفشار سنگینی قرار دهد و از این رهگذر موقعیت عمران خان را در هرم قدرت داخلی پاکستان تضعیف کند. از طرف دیگر پاکستان بدهی خارجی بسیار گستردهای دارد و این میزان بهصورت فزایندهای در حال افزایش است. بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که دولت عمران خان جز طلب استمداد از صندوق بینالمللی پول راه چارهای ندارد و با احتساب نقش ایالاتمتحده در صندوق بینالملل پول به نظر میرسد که توان کنشگری عمران خان در سیاست خارجی با مشکلات اساسی روبهرو خواهد بود. تهدید مقامات صندوق بینالملل پول توسط مایک پمپئو نشاندهندهی این مطلب است که امریکا از توان و نفوذ خود در صندوق استفاده خواهد کرد تا عمران خان را مؤدب به آداب و اهداف خود سازد.
۲-۲ محدودیت بیرونی
الف- نقش سنتی ریاض در کنترل کردن پاکستان
علیرغم مطرحشدن این دیدگاه که پاکستان در دوران عمران خان در پی ایجاد توازن میان قدرتهای منطقهای چون ایران-ترکیه و عربستان بر خواهد آمد اما دو محدودیت افزایش فشار امریکا بر ایران و هزینهدار شدن هرگونه همکاری با ایران برای پاکستان ازیکطرف و وابستگی این کشور به منابع حمایتی ریاض سبب شده است که قدرت کنشگری عمران خان در ایجاد همکاری نزدیک با ایران با محدودیت روبهرو خواهد بود. عمران شخصاً از نقشی که پترودلارهای نفتی عربستان میتواند در بازسازی اقتصاد پاکستان بازی کند غافل نبوده و اظهارات صریحی را در حمایت از عربستان سعودی ابراز کرده است. برای نمونه حمایت عمران خان از برخورد سختگیرانه عربستان نسبت به کانادا که به تعلیق کلیهی روابط تجاری عربستان با کانادا منتج شد و حمایت مکرر عمران خان از سیاستهای ضد فساد بنسلمان نشاندهندهی سیگنالهایی است که عمران خان به عربستان میفرستد تا وفاداری خود را به ریاض اعلام کند.