اغلب خبرگزاریها و اندیشکدههای انگلیسی دو چالش مهم را برای بوریس جانسون برشمردهاند: نخست مذاکره با اتحادیه اروپا و اجرای برکسیت و سپس حل تنشها با ایران. پس از جلسه اعلام نخستوزیری او، جانسون اظهار داشت برکسیت موفقیتی بزرگ برای بریتانیا خواهد شد و هرگونه احتمال برگزاری انتخابات سراسری را رد کرد. تأکید جانسون بر موفقیت خروج بدون توافق از امیدواری او نسبت به «توافقاتی جانبی» با اتحادیه اروپا نشئت میگیرد. این در حالی است که به گفته مقامات ارشد اروپا این توافقات ترتیباتی یکجانبه هستند که اتحادیه میتواند آنها را بهمنظور ادامه حداقل ارتباط خود اتخاذ کند و بنابراین با یک توافق احتمالی که مسائل مهمی نظیر اتحادیه گمرکی را شامل نمیشود و چنان محدود است که نمیتوان آن را توافقی برای برطرف کردن نگرانیهای خروج بدون توافق دانست.
جانسون علاوه بر متقاعد نمودن اتحادیه اروپا با چالش دیگری برای اجرای برکسیت مواجه است و آن تصویب توافق برکسیت و یا خروج بدون توافق در پارلمان است. اصرار جانسون بر خروج بریتانیا تا ۳۱ اکتبر (۹ آبان) تحت هر شرایطی موجب نگرانی نمایندگان گردیده و احتمال تشکیل ائتلافی بر ضد این تصمیم او و حتی رأی عدم اعتماد به او را بیشتر کرده است. مسئلهای که با توجه به اکثریت ضعیفی که حزب محافظهکار در اختیار دارد (تنها سه کرسی بیشتر از سایر احزاب) و در صورت همکاری نمایندگان مخالف از حزب محافظهکار و کارگر غیرممکن نیست – هرچند برخی اعضای حزب کارگر نیز طرفدار خروج از اتحادیه میباشند. چنین سناریویی تنها زمانی محتمل است که شانسی برای دستیابی جانسون به توافق با اتحادیه وجود نداشته باشد و خروج بدون توافق حتمی باشد. اگر نمایندگان موفق به تصویب رأی عدم اعتماد به جانسون شوند، ۱۴ روز برای تعیین نخستوزیر بعدی فرصت خواهند داشت؛ اما ازآنجاییکه نمایندگان مخالف جانسون موافق کوربین نیز نمیباشند، تنها راه چاره برگزاری انتخابات زودهنگام است. از طرف دیگر، جانسون نیز ممکن است برای عبور از بنبست پارلمان تصمیم به برگزاری انتخابات زودهنگام بگیرد و یا از تعطیلی پارلمان برای حذف احتمال رأی عدم اعتماد استفاده کند. هرچند پارلمان بریتانیا حدود ده روز پیشطرحی را تصویب کرد که بهموجب آن جلسات ماه اکتبر حتی در شرایط تعطیلی مجلس ادامه پیدا میکنند تا نخستوزیر نتواند برخلاف نظر نمایندگان خروج بدون توافق را به اجرا درآورد. حمایت ۱۷ نماینده همحزبی جانسون از این طرح نشان از مخالفتها و احتمال شورش علیه او دارد.
برخی از سیاستمداران معتقدند ملکه الیزابت دوم باید با درخواست جانسون برای تعطیلی پارلمان مخالفت کند (تنها ملکه حق تعطیلی پارلمان را در اختیار دارد)؛ اما ازآنجاییکه عدم دخالت مستقیم در امور سیاسی از مؤلفههای مهم ادامه حیات سلطنت بریتانیا است، چنین احتمالی بعید و دور از ذهن است. اقدامی محتاطانه از سوی ملکه میتواند به تمدید فعالیت مجلس برای برگزاری جلسه رأی عدم اعتماد به جانسون باشد؛ بنابراین اقدامی همچون تعطیلی پارلمان برای جانسون نیز که خواهان برکناری نمیباشد، گزینه مناسبی نیست. درنتیجه تنها گزینه پیش روی جانسون مذاکره با اتحادیه و قانع کردن نمایندگان به کنار گذاشتن طرح پشتیبانی از مرز دو ایرلند و یا متقاعد نمودن اعضای حزب محافظهکار به برگزاری انتخابات زودهنگام برای برونرفت از بنبست برکسیت است. بااینهمه، با توجه به عدم تمایل اتحادیه به همکاری و مذاکره با جانسون، مخالفتهای نمایندگان مجلس عوام با خروج بدون توافق و نگرانی اعضای حزب محافظهکار نسبت بهاحتمال شکست این حزب در صورت برگزاری انتخابات زودهنگام، احتمال میرود بنبست موجود در صد روز آتی (مهلت باقیمانده تا اجرای برکسیت) و یا حتی فراتر از آن ادامه یابد. مضاف بر اینکه انتخابات زودهنگام نتیجهای جز ایجاد شکاف در حزب کارگر و محافظهکار، پیروزی احزاب کوچکتر و درنتیجه تشکیل پارلمانی نامنسجمتر از پارلمان کنونی را در پی نخواهد داشت.
مهمترین چالش جانسون در حوزه سیاست خارجه حل مسئله نفتکشها و تنش با ایران است. او اندکی پس از پیروزی در رقابت رهبری حزب محافظهکار اعلام داشت برای حل این مشکل کشتیهای بیشتری خواهد ساخت؛ اما این مشکل تنها با ساخت کشتی حل نمیشود چراکه ادامه تنشها ممکن است بریتانیا را وارد رویارویی بیشتر با ایران کند و همانگونه که خود جانسون اذعان دارد درگیری نظامی با ایران مسائل فیمابین دو کشور – مسئله نفتکشها، کاهش تعهدات برجامی ایران و پرونده اتباع دوگانه همچون نازنین زاغری – را حل نخواهد کرد و تنها به بدتر شدن اوضاع کمک میکند. لذا جانسون میتواند در شرایط ابهامآمیز برکسیت از این فرصت برای به نمایش گذاشتن توانایی رهبری خود استفاده کند و اهمیت نقشآفرینی بریتانیا در عرصه دیپلماتیک را به اروپا و آمریکا یادآور شود. علاوه بر این، همراهی بریتانیا با آمریکا احتمال برهم خوردن توافق هستهای و خطر در گرفتن جنگی در خاورمیانه را قوت میبخشد. درنتیجه، بوریس جانسون باید بهجای اتخاذ چنین رویکردی در نخستین اقدام خود مسئله نفتکشها را حل کند. با آزادسازی خدمه دو کشتی زمینه گفتگو فراهم میشود و جانسون نیز میتواند از حمایت ترامپ برای ایفای نقش میانجی میان ایران و واشنگتن بهره گیرد. با توجه به تمایل ایران به کاهش تنشها و جلوگیری از هم سویی بریتانیا با آمریکا، ایران نیز میتواند اقداماتی همچون آزادسازی نازنین زاغری را جهت نشان دادن حسن نیت اتخاذ کند. بریتانیا همچنین میتواند در کنار گفتگو با ایران، ابتکار عملی برای تأمین امنیت عبور و مرور کشتیهای تجاری از تنگه هرمز ترتیب دهد و از وابستگی به طرحی آمریکایی در این خصوص اجتناب ورزد. البته هماهنگی با شرکای اروپایی برای تأمین امنیت کشتیها نیز میتواند به بهبود روابط با اروپا و تسهیل مذاکره با اتحادیه کمک کند. بریتانیا و متحدان اروپاییاش میتوانند با همکاری با کشوری چون عمان کنفرانسی را با موضوع امنیت دریایی در جلسه آتی مجمع عمومی سازمان ملل برگزار کنند و حمایت دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس را برای جلوگیری از حضور ایران و آمریکا و افزایش تنشها در منطقه دریافت کنند (گزینه دیگری که بریتانیا در اختیار دارد روی آوردن به چین به دلیل منافع این کشور در تضمین امنیت عبور نفتکشها از تنگه هرمز است). دعوت از ایران برای حضور در چنین کنفرانسی نهتنها میتواند موجب ایجاد ساختاری برای تضمین امنیت دریایی خلیجفارس شود، بلکه میتواند زمینه حل معضلی بزرگتر، یعنی بروز ناگهانی درگیری در منطقه را نیز فراهم آورد. در این راستا، جانسون میتواند با ماکرون رئیسجمهوری فرانسه همکاری کند و از رابطه خوب خود با ترامپ برای طرح پیشنهادی مبنی بر آغاز مذاکره میان تهران و واشنگتن پس از کاهش محدودیتهای آمریکا بر صادرات نفت ایران و در مقابل بازگشت ایران به تعهدات برجامی استفاده کند.
(گاردین، اندیشکده استراتفور و شورای روابط خارجی اروپا/ ۱ و ۲ مرداد ۱۳۹۸)