طبق پیشبینیها، بوریس جانسون روز سهشنبه ۲۴ ژوئیه (۱ مرداد) با کسب ۶۶ درصد آراء اعضای حزب محافظهکار (۹۲ هزار و ۱۵۳ رأی) – نسبت به ۴۶ هزار و ۶۵۶ رأی جرمی هانت – پیروز رقابت رهبری حزب حاکم و نخستوزیر بریتانیا گردید. او که توانست نظر اکثریت حزب محافظهکار را به دست آورد، همچنان به دلیل اکثریت متزلزل این حزب در مجلس عوام از حمایت کافی برای تصویب طرح برکسیت برخوردار نمیباشد. جانسون در نخستین سخنرانی خود پس از نخستوزیری وعده داد با اجرای برکسیت «کشور را متحد خواهد ساخت و جرمی کوربین را مغلوب خواهد کرد». جانسون اطمینان خاطر داد که «با روحیهای جدید و اتکای به خود، بریتانیا خواهد توانست دوباره برخیزد و تردید و بدبینی را کنار بگذارد». بااینحال، بسیاری از نمایندگان به وعدههای او دلخوش نیستند و طی هفته گذشته چندین وزیر کابینه قبلی اعلام کردند در صورت نخستوزیری جانسون استعفا خواهند داد. جانسون به وجود این مخالفها واقف است و برای همین مهمترین هدف خود را در این مقطع از تاریخ بریتانیا آشتی دادن دو دیدگاه، یعنی «علاقه به بهرهمندی از تجارت آزاد و همکاری امنیتی و دفاعی دوجانبه با کشورهای عضو اتحادیه و درعینحال حفظ استقلال و حاکمیت دموکراتیک این کشور» میداند.
بااینحال، برخی از تحلیلگران روی کار آمدن جانسون را پایان بیش از دو دهه عوامگرایی و هراس از اتحادیه میدانند که درواقع تلاشی برای جلب آراء عمومی از طریق پررنگ نمودن مسئله مهاجرت بوده است؛ بنابراین تحلیل، شکلگیری احزاب راست افراطی همچون حزب استقلال به رهبری نایجل فاراژ باعث شد دیوید کامرون وعده برگزاری همهپرسی خروج از اتحادیه را بدهد و درنهایت خود مجبور به استعفا شود. درسی که بوریس جانسون باید از این ماجرا بگیرد این است که تنها پیروز سیاستهای عوام گرایان و ملیگرایان، گروههای افراطی هستند. حزب برکسیت در حال حاضر از محبوبیت بالایی برخوردار است و تنها راه پیش روی جانسون برای اجرای برکسیت و ایجاد توافق تجاری با آمریکا خروج بدون توافق است که علاوه بر تبعات بسیار برای اقتصاد بریتانیا، میتواند منجر به استقلال اسکاتلند و بروز آشوب در ایرلند شمالی شود و لذا وحدت و یکپارچگی بریتانیا از بین ببرد.
(گاردین/ ۱ مرداد ۱۳۹۸)