مهمان نشست: خانم دکتر «سیلویا بولتوک» (تحلیلگر ایتالیایی و بنیانگذار رسانه «اسپیشل یوراسیا»)

تاریخ: چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۴

 

چکیده اظهارات خانم بولتوک:

  • ثبات منطقه‌ای برای منافع اروپا در زمینه انرژی، دسترسی به زیرساخت‌های حمل‌ونقل، پایگاه‌های نظامی و غیره اهمیت حیاتی دارد. کالاهای اصلی تجاری سوخت‌ها هستند که بیش از ۷۵٪ واردات اروپا از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل می‌دهند. خلیج (فارس) تقریباً یک‌سوم ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد و این برای اروپا حیاتی است، به‌ویژه پس از جنگ اوکراین که اروپا در پی تنوع‌بخشی به منابع انرژی خود برآمد، چون وابستگی سنگینی به روسیه داشت. در سال ۲۰۲۳، ارزش واردات اروپا از کشورهای خلیج فارس ۷۶.۳ میلیارد یورو بود که سوخت‌های معدنی، نفت و گاز ۷۵ درصد از حجم واردات را شامل می شد.

 

  • در سال ۲۰۲۰، عربستان سعودی بزرگ‌ترین تأمین‌کننده در میان کشورهای خلیج بود و ۷.۸٪ از واردات جهانی نفت خام اروپا را تشکیل می‌داد. قطر نیز تأمین‌کننده اصلی گاز طبیعی مایع بود و نقش آن رو به افزایش است. قطر بزرگترین تامین کننده گاز طبیعی بود و نقش آن در حال افزایش است. قرارداد ۱۵ ساله‌ای میان آلمان و قطر امضا شده است تا از سال ۲۰۲۶، سالانه دو میلیون تُن گاز طبیعی مایع از قطر به آلمان صادر شود. آلمان بزرگ‌ترین بازار گاز در اروپاست، بنابراین این قرارداد بسیار مهم است و حتی می‌تواند زمینه صادرات مجدد گاز قطری از آلمان را فراهم کند.

 

  • به‌دلیل نگرانی‌های انسانی و سیاسی درباره وضعیت داخلی برخی کشورهای خلیج، برخی کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا در گذشته واردات یا صادرات به این کشورها را محدود کرده بودند. اما با توجه به اهمیت راهبردی منطقه، این محدودیت‌ها اخیراً برداشته شده و انتظار می‌رود حجم مبادلات بیشتر شود. اروپا همچنین به واردات انرژی از کشورهای آسیای مرکزی مانند قزاقستان و ترکمنستان توجه دارد.

 

  • در مورد خطوط کشتیرانی، اتحادیه اروپا نخستین نشست عالی سیاسی خود را با عنوان «شراکت راهبردی برای صلح و شکوفایی» در اکتبر ۲۰۲۵ در بروکسل برگزار کرد. این نشست حاصل تلاش «لوئیجی دی مایو» وزیر خارجه پیشین ایتالیا و نخستین فرستاده ویژه اتحادیه اروپا به خلیج فارس بود. در این اجلاس سه هدف اصلی برای ایجاد رابطه با این کشورها وجود داشت. از منظر ژئوپلتیکی، استراتژیک ترین هدف است. بنابراین میتوانم بگویم نام «صلح و شکوفایی» همه موضوعاتی را که مورد بحث قرار گرفت، شامل نمی شود.

 

  • خاورمیانه به عنوان یک منطقه، بازار مهمی برای سلاح‌های اروپایی به شمار می‌رود و بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ حدود ۲۴٪ از کل فروش جهانی تسلیحات اروپا را شامل می‌شد. در سال ۲۰۲۴، صادرات سلاح آلمان به رکورد جدیدی برابر با ۱۲.۲ میلیارد یورو رسید. عربستان سعودی یکی از دریافت‌کنندگان اصلی بود و آلمان بیش از ۱۳۲ میلیون یورو سلاح به این کشور صادر کرد. قطر نیز در همان دوره بیش از ۱۰۰ میلیون یورو سلاح آلمانی دریافت کرد.

 

  • کشورهای اروپایی، به‌ویژه ایتالیا، آلمان، فرانسه و بریتانیا، از فروش سلاح به‌عنوان ابزاری راهبردی برای ایجاد اتحاد و نفوذ در خلیج فارس استفاده می‌کنند به‌ویژه در شرایطی که روابط با روسیه پرتنش است. می‌توان گفت اختلافات گذشته میان اتحادیه اروپا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بر سر مسئله حقوق بشر، کم‌کم رنگ باخته است. منطقه خلیج فارس از نظر راهبردی برای ما بیش از حد مهم است، بنابراین نمی‌توانیم در زمینه حقوق بشر، فشار بیش از اندازه‌ای وارد کنیم.

 

  • بریتانیا و فرانسه از پایگاه‌های خود در خلیج فارس برای تقویت عملیات دریایی‌شان در منطقه هند و اقیانوس آرام استفاده کرده‌اند، پس نباید فراموش کنیم که این تأسیسات نظامی در کشورهای خلیج فارس، نقطه اتکایی برای گسترش نفوذ ما در مناطق وسیع‌تر، از جمله هند و اقیانوس آرام و حتی علیه ایران است. در گذشته نیز چنین بوده و متأسفانه احتمال دارد در آینده نیز تکرار شود — این بستگی دارد به اینکه کشورهای خلیج اجازه دهند از این پایگاه‌ها در عملیات‌هایی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شود یا نه.

 

  • روابط با کشورهای خلیج فارس و حضور نظامی در آن کشورها، ابزار ما برای اعمال نفوذ و حفاظت از مسیرهای کشتیرانی است که برای ما حیاتی است؛ زیرا صادرات نفت این کشورها از این مسیر انجام می‌شود.

 

  • اسرائیل نفوذ زیادی بر سیاست‌های ما دارد، سیاستمداران ما را تحت فشار و باج‌گیری قرار می‌دهد و در نتیجه این دیگر حتی تصمیم ما نیست. دولت‌های ما ناچارند از سیاست اسرائیل تبعیت کنند. تنها دلیل اینکه اروپا با ایران وارد تعامل نمی‌شود، اسرائیل است؛ هیچ دلیل دیگری وجود ندارد. من بر این نکته تأکید می‌کنم، زیرا اسرائیل با لابی‌های خود در ایالات متحده نیز نفوذ فراوانی دارد و همان لابی‌ها باعث شدند ترامپ در جریان جنگ دوازده‌روزه مداخله کند. ترامپ ابتدا قصد مداخله نداشت. نتانیاهو چندین بار نزد او رفت و او بارها پاسخ منفی داد. اما تخریب گسترده در تل‌آویو و دیگر شهرهای کوچک‌تر، که در نتیجه واکنش ایران رخ داد، به حدی بود که آنها مجبور شدند مداخله کنند تا جلوی ادامه این وضعیت را بگیرند، چون اسرائیل توان ادامه این شدت جنگ را برای مدت طولانی نداشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *