روز چهار شنبه تاریخ ۱۴ آبان۱۴۰۴، نشستی آنلاین با موضوع «آینده آتش بس در غزه و رویکرد اروپایی به استراتژی ایالات متحده آمریکا» در موسسه «مطالعات معاصر ملل» (ایران-یوریکا) با حضور دکتر «اروین فان وین» پژوهشگر ارشد در مؤسسهی «کلینگندال» هلند برگزار گردید. در ادامه مشروح صحبت های مهمان نشست ارائه می گردد:
- ویژگی های اصلی وضعیت کنونی: فکر میکنم مهمترین نکته، قصد اسرائیل برای تبدیل اشغال به الحاق است؛ و این بیشتر در مورد کرانهی باختری و شرق بیتالمقدس صدق میکند. از دیدگاه ایدئولوژیک صهیونیستی، کرانهی باختری برای اسرائیل بسیار مهمتر از غزه است. مثلاً «بتسالل اسموتریچ»، وزیر دارایی کنونی اسرائیل، در سال ۲۰۱۷ دقیقاً نوشته بود که چه میخواهد انجام دهد: میتوانید طرحش را آنلاین پیدا کنید. او برنامه دارد تا تعداد شهرکنشینان را دو برابر کند، تعداد شهرکها و جادهها را افزایش دهد تا فلسطینیها فقط در مراکز شهری کرانهی باختری محصور شوند، مانند رامالله، اریحا، نابلس و غیره. دومین ویژگی اصلی، کارزار نسلکشی اسرائیل در غزه است، که هدفش از همان آغاز روشن بود: جابجایی گسترده، هدف قرار دادن عمدی غیرنظامیان، استفاده از تاکتیکهای گرسنگیدادن، و در نهایت اخراج فلسطینیها از غزه، و نابودی فرهنگ، بافت اجتماعی و موجودیتشان.
- در کنار این دو نکته، دو عامل دیگر نیز بسیار مهماند: نخست، انکار گسترده در جامعهی اسرائیل از آنچه در غزه رخ میدهد. اکثریت مردم اسرائیل از جنایات جنگی و نسلکشی بیاطلاعاند یا آن را انکار میکنند. نظرسنجیها نشان میدهد اکثریت باور دارند ارتش اسرائیل در غزه عملکرد خوبی دارد و تا حد ممکن از جان غیرنظامیان محافظت میکند. برخی نیز گرسنگی دادن به غزه را تا آزادی گروگانها مجاز میدانند. عامل بعدی، نبود اقدام مؤثر از سوی جامعهی جهانی است. منظور از «مؤثر» اقداماتی است که هزینهی مادی بر اسرائیل تحمیل کند. ما شاهد ابتکارات زیادی بودیم اما نباید بیانیه ها ی مطبوعاتی و کنفرانس ها و ارزیابی های خشمگینانه از وضعیت را با اقدامات مادی که هزینه ها را افزایش می دهد، مقایسه کنیم. زیرا اینها یکی نیستند. ما در مورد تحریم های اقتصادی به طور خاص، و انزوای دیپلماتیک، پایان دادن به همکاری نظامیِ برخی از کشورها از جمله هلند ولی به طور خاص المان و ایالات متحده صحبت میکنیم. اینها چیز دیگری هستند. چنین اقداماتی انجام نشده یا در حد لازم نبودهاند.
- نکته دیگر، طرح نیمهاستعماری رئیسجمهور ترامپ است، که اگرچه فعلاً آتشبس را برقرار کرده، اما هنوز مشخص نیست آیا واقعاً میتواند به حلوفصل عادلانهی بحران منجر شود یا خیر. زیرا رهبران اسرائیل بارها اعلام کردهاند که (شکل گیری) راه حل دو دولتی تنها روی جنازه آنها ممکن خواهد بود و نتانیاهو در کنست به صراحت این را اعلام کرد.
- اسرائیل با افزایش فشارهای حقوقی و ادراکی مواجه است. دادگاه بینالمللی دادگستری بارها اعلام کرده که شهرکسازیها و دیوار حائل غیرقانونیاند و اسرائیل با جلوگیری از ورود کمکها به غزه مرتکب نقض حقوق بینالملل شده است. پروندهی حقوقی و اخلاقی اسرائیل فروپاشیده است.
هرچند در عمل تأثیر فوری ندارد، چون اسرائیل این احکام را نادیده میگیرد، اما بر افکار عمومی جهانی تأثیر میگذارد. در کشورهای حامی اسرائیل مانند آلمان و هلند اکنون موج اعتراضات مردمی دیده میشود صدها هزار نفر در خیابانها علیه کشتار در غزه تظاهرات کردهاند. اگرچه این اعتراضها هنوز سیاست رسمی را تغییر نداده، اما نشانهی تغییر تدریجی فضاست. با این حال، واکنش بینالمللی هنوز بسیار کندتر از تحرکات اسرائیل است. تا زمانی که فشار کافی اعمال شود، شاید کار از کار گذشته باشد فلسطینیان بیشتری کشته و زمینهای بیشتری ضمیمه شده باشند. اگر بخواهیم به آینده نگاه کنیم، دو عامل کلیدی تعیینکننده خواهند بود: سرعت الحاق سرزمینها از سوی اسرائیل و میزان مقاومت فلسطینیان (اعم از مدنی یا مسلح). - حال چه باید کرد؟ اگر بتوان کاری کرد، در غیاب ایالات متحده؟ بهگمانم نباید تمرکز بر راهحلهای نظری باشد زیرا دولت اسرائیل آشکارا در پی الحاق است و تمایلی به گفتوگو ندارد. پرسش اصلی این است: چگونه میتوان دوباره آنها را پای گفتوگو آورد؟ نخست: فشار بر اسرائیل باید بهطور اساسی افزایش یابد و منظورم بیانیههای مطبوعاتی نیست، بلکه تحریمهای اقتصادی و مالی است. اما این از سوی دولتها نخواهد آمد، چون بسیاری از کشورها نمیخواهند آمریکا را برنجانند. این فشار میتواند از سوی کنشگران اجتماعی ایجاد شود فعالان، جنبشهای مدنی، شهروندان، بانکهایی که از همکاری با بانکهای اسرائیلی خودداری کنند، وام ندهند، بیمه نکنند، روابط مالی را قطع کنند به درخواست جنبشهای مردمی و تحریمهای اجتماعی، درست مانند آنچه در دوران آپارتاید آفریقای جنوبی رخ داد. دوم: باید تلاش بسیار بیشتری برای بازتعریف گفتمان و روایت انجام شود. فراموش نکنیم که رسانههای اسرائیل بهطور کامل در انحصار نتانیاهو و همپیمانانش هستند، و جریانهای صلحطلب و حقوقبشری در اسرائیل به حاشیه رانده شدهاند. باید برنامهای بلندمدت ده ساله برای بازسازی این گفتوگو شکل گیرد، که در آن نشان داده شود: بله، اسرائیل باید امنیت داشته باشد، اما فلسطین هم همینطور.

