روابط اتحادیه اروپا با کره شمالی از دهه ۱۹۹۰ به بعد بهرغم تداوم، هیچگاه از عمق و گستره وسیعی برخوردار نبوده و فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کرده است. وقتیکه روند روابط دو طرف را از دهه ۱۹۹۰ بدین سو مرور میکنیم چند نقطه عطف اساسی به چشم میخورد:
*راهاندازی استراتژی آسیایی اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۴ و تأکید بر تقویت روابط با کره شمالی؛
*اعطای کمکهای فنی و تکنولوژیک و اقتصادی اتحادیه اروپا بهویژه در حوزه غذایی به کره شمالی؛
*راهاندازی گفتگوهای سیاسی منظم بین دو طرف از سال ۱۹۹۸ بدین سو؛
*آغاز روابط دیپلماتیک رسمی بین دو طرف از سال ۲۰۰۱ بدین سو؛
*وقوع بحران هستهای کره شمالی در سال ۲۰۰۲ و خاتمه همکاریهای دو طرف؛
*اعمال تحریمهای مستقل اتحادیه اروپا علیه کره شمالی در سال ۲۰۱۳؛
*قطع گفتگوهای دیپلماتیک دو طرف از سال ۲۰۱۵ بدین سو؛
*کاهش همکاریهای فرهنگی و اقتصادی اتحادیه اروپا با کره شمالی؛
*افزایش تمایل برای نقشآفرینی اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن درروند خلع سلاح هستهای کره شمالی؛
در چند سال اخیر سه تحول اساسی ایجادشده یعنی حرکت دو کره در مسیر صلح و آشتی، روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالاتمتحده آمریکا و آغاز گفتگوهای دیپلماتیک کره شمالی و آمریکا در سطح سران، باعث شد کارشناسان اروپایی به فکر اتخاذ استراتژی نوین و متناسب با شرایط حاضر در خصوص شبهجزیره بیفتند و درصدد یافتن راهی برای نقشآفرینی فعال اتحادیه اروپا در امور مربوط به شبهجزیره کره باشند؛ اما با توجه به واقعیت حضور قدرتهایی همچون ایالاتمتحده آمریکا، چین و روسیه در منطقه، اتحادیه اروپا حتی اگر بخواهد هم قادر نیست چیزی بیش از یک نقش ثانویه، موازنهگر و ضامن را در امور شبهجزیره کره ایفا کند. اتحادیه اروپا تنها در صورتی میتواند نقشی مهم در امور شبهجزیره کره به دست آورد که مذاکرات فعلی شکست بخورد و آمریکا به راهحل نظامی متوسل شود. درمجموع، میتوان گفت عواملی همچون دیدگاه کمتر منفی رهبران کره شمالی در قبال اتحادیه اروپا در قیاس با ایالاتمتحده آمریکا، سابقه حضور اتحادیه در مذاکرات هستهای با ایران و سابقه روابط دیپلماتیک رسمی اتحادیه باکره شمالی از مهمترین دلایلی هستند که اتحادیه میتواند بر اساس آن به ایفای نقشی مؤثر در مسائل مربوط به شبهجزیره کره امیدوار باشد و در مقابل، عدم تمایل رهبر کره شمالی به ورود بازیگران بیشتر در فرآیند توافق، فاقد ارزش افزایشی دانستن حضور اتحادیه اروپا درروند مذاکرات هم از سوی آمریکا و هم از سوی کره شمالی و همچنین مشکلات فراوانی که در حال حاضر اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن را درگیر خودساخته بهعنوان موانع افزایش نقشآفرینی مؤثر اتحادیه در امور شبهجزیره کره مطرح هستند.
۱- سیر روابط اتحادیه اروپا و کره شمالی از دهه ۱۹۹۰ بدین سو
توجه اتحادیه اروپا به کره شمالی در دهه ۱۹۹۰ به میزان زیادی افزایش یافت و این تا حدی در تقاضای کمک این کشور از اتحادیه برای مقابله با قحطی که دامنگیر آن شده بود ریشه داشت. اتحادیه اروپا برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ استراتژی آسیایی خود را منتشر کرد که در آن پیشنهادشده بود نقش فعالتری را در منطقه ایفا کند. همچنین اتحادیه اروپا از طریق باز کردن بازار خود به روی محصولات کره شمالی و ارائه کمکهای فنی به اقتصاد این کشور کمک کرد. پیشرفتها به حدی رسید که اتحادیه تبدیل به سومین شریک تجاری کره شمالی شد؛ اما هرقدر که کره شمالی برنامه هستهای خود را توسعه میداد در نزد اروپائیان تصویر آن از یک کشور شکستخورده و نیازمند کمک به کشوری سرکش تغییر میکرد. بدین ترتیب اتحادیه اروپا برای ممانعت از تبدیل کره شمالی به یک دولت هستهای از استراتژی مبتنی بر ایجاد انگیزه به یک استراتژی مبتنی بر اقدامات تنبیهی حرکت کرد. در ابتدا تضمینهای امنیتی، وعده همکاریهای اقتصادی و شناسایی سیاسی را به کره شمالی ارائه داد اما در گام دوم بر استفاده از تحریمهای اقتصادی، انزوای سیاسی و کاهش دسترسی به منابع مورد نیاز برای فعالیتهای هستهای- نظامی تأکید کرد. نکته دیگر اینکه بسیاری از مواضع اتخاذی در قبال کره شمالی ابتدا توسط برخی دولتهای عضو اتحادیه اعمال و بعد به خط مشی کلی اتحادیه تبدیل شد. بهعنوانمثال، وقتیکه ایتالیا و سوئد روابط دیپلماتیک با پیونگیانگ برقرار کرند اتحادیه اروپا هنوز دست به این اقدام نزده بود؛ یا اینکه فرانسه و ایرلند نقش مهمی در تشویق اتحادیه اروپا برای افزایش فشار بر کره شمالی در واکنش به وضعیت حقوق بشر در این کشور ایفا کردند. از آن زمان اتحادیه اروپا در قبال کره شمالی سه استراتژی مختلف را اتخاذ کرده است که در تصویر ذیل مورد اشاره قرار گرفتهاند:
تصویر ۱:سه استراتژیاتحادیه اروپا در قبال کره شمالی
۲- وضعیت دیپلماتیک شبهجزیره کره
وضعیت دیپلماتیک شبهجزیره کره در سالهای اخیر به سه دلیل اساسی در حال تغییر است:
- توسعه سریع برنامه هسته ای کره شمالی تحت رهبری کیم جونگ اون
- انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا
- انتخاب مون جو این به عنوان رئیس جمهور کره جنوبی
سؤالی که در اینجا قابلطرح است اینکه اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن در وضعیت فعلی قادرند چه نقشی را در ثبات شبهجزیره کره بازی کنند؟
جمهوری دموکراتیک خلق کره با توجه به دکترین بوآنگجیان[۱]در مدتزمانی کوتاه موفق شد توانایی هستهای خود را به طرز چشمگیری توسعه دهد. دکترین بوآنگجیان بر توسعه اقتصاد ملی و افزایش توان هستهای بهطور موازی تأکید داشت و این امر باعث شد جامعه بینالمللی دچار هراس شود. با انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا زنگ خطر بیشازپیش به صدا درآمد و درگیریهای لفظی ترامپ و اون و دیپلماسی اجبار ترامپ خطر برخورد نظامی در شبهجزیره کره را افزایش داد؛ بهطوریکه برای میلیونها کرهای و همسایگانشان وقوع جنگ در سال ۲۰۱۷ محتمل بود. اما در اولین ماه از سال ۲۰۱۸ دو مسئله مانع تشدید درگیریها شده و روند ارتباطات را به سمت دیگری هدایت کرد.
تصویر ۲:عوامل موثر بر ورود دیپلماسی در مسائل مربوط به کره شمالی
در رابطه با نقشآفرینی اتحادیه اروپا در امور شبهجزیره کره توجه به سه نکته اساسی است:
*اتحادیه اروپا همچون دیگر مناطق جهان در این حوزه هم باوجود ابرقدرتی همچون ایالاتمتحده آمریکا قادر به ایفای نقشی اولیه نبوده و تنها میتواند نقشی ثانویه در امور مربوط به شبهجزیره کره ایفا کند؛
*اتحادیه اروپا و دولتهای عضو آن ازلحاظ موضوعی در حوزههایی متعدد و متنوع قادر به نقشآفرینی در کره شمالی هستند؛
*کمیسیون و سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا و در رأس آن مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در امور شبهجزیره کره از نقش کلیدی برخوردارند؛
دیگر نکته قابلتوجه اینکه اتحادیه اروپا اصولاً در خصوص به نتیجه رسیدن مذاکرات خلع سلاح هستهای کره شمالی تردید دارد. بهطورکلی، در رابطه با کره شمالی چهار مسئله حائز اهمیت است:
- امنیت و رفاه مردم کره شمالی
- تعادل قدرت در شرق آسیا
- عملکرد مناسب رژیم خلع سلاح هستهای
- وقوع جنگ در کره
اولویتهای اصلی اتحادیه اروپا در روابط با کره شمالی با توجه به وضعیت موجود چه باید باشد؟ مهمترین اولویتهای اتحادیه اروپا در قبال کره شمالی در حال حاضر عبارتاند از:
*آشتی در روابط دو کره؛
*مخالفت با حمله پیشدستانه علیه کره شمالی؛
*ترغیب پیونگیانگ برای خلع سلاح هستهای کامل، باثبات و برگشتناپذیر؛
* ممانعت از اثرگذاری منفی مذاکرات با کره شمالی بر رژیم عدم اشاعه؛
*بازگرداندن مجدد کره شمالی به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای؛
*ادامه فشار بر کره شمالی تا رسیدن به خلع سلاح کامل؛
نکته مهم دیگر اینکه مسئله برهم خوردن توازن قدرت در منطقه به دلیل حضور نظامی آمریکا در کره، چندان برای اتحادیه اروپا مطرح نیست؛ چون آن را عاملی برای تقویت امنیت در شرق آسیا میداند درحالیکه برخی کشورهای حاضر در مذاکرات کره همچون روسیه و چین بسیار نگران این موضوع هستند. در حال حاضر، اتحادیه اروپا به حمایت صرفاً لفظی از مذاکرات با کره شمالی میپردازد اما بهزعم برخی کارشناسان این نهاد قادر است نقشآفرینی برجستهای در روند مذاکرات با کره شمالی داشته باشد که در شکل زیر مهمترین دلایل تائید و رد این مسئله مورد اشاره قرارگرفته است:
تصویر ۳: مهمترین دلایل تائید و رد نقشآفرینی اتحادیه اروپا در روند مذاکرات با کره شمالی
اگر توافقات هستهای با کره شمالی بهخوبی پیش رود اتحادیه اروپا دوباره میتواند وارد استراتژی مشارکت فعال با کره شمالی شود و روابط اقتصادی و سیاسی خود را با این کشور تقویت کند. همچنین، اتحادیه اروپا میتواند در توافقاتی که برای حفظ امنیت کره شمالی منعقد میشوند نقش ضامن را ایفا کند. اگر اتحادیه اروپا بتواند به پایداری و حفظ وعدههای جامعه بینالمللی اطمینان دهد، میتواند اعتبار خود را در نظر رهبر کره شمالی افزایش دهد. البته باید به دلواپسیهای کره شمالی هم توجه کرد. این کشور نگران آن است که با تغییر رهبران کره جنوبی و آمریکا، مواضع این دولتها در قبال کره شمالی تغییر کند و یا اینکه به سرنوشت معمر قذافی دچار شود. بازی کردن نقش ضامن توسط اتحادیه اروپا در اینجا میتواند خیلی مهم باشد.
در دو حالت اتحادیه اروپا میتواند نقش فعالتر و اثرگذارتری در شبهجزیره کره داشته باشد:
*شکست مذاکرات دیپلماتیک فعلی: نقش اتحادیه اروپا در ثبات شبهجزیره کره میتواند بسیار مهم باشد اگر مذاکرات کنونی با کره شمالی و آمریکا بدون توافق به پایان برسد. این امر میتواند وضعیتی پرتنش ایجاد کند و خطر درگیری مسلحانه تقویت شود. در این رابطه اتحادیه اروپا باید بسیار فعالانه خطر استفاده از نیروهای مسلح در منطقه را گوشزد کند. همچنان که فدریکا موگرینی مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانیاش در سپتامبر ۲۰۱۷ در پارلمان اروپا اظهار داشت:
تنها از راههای دیپلماتیک و سیاسی میتوانیم به اهدافمان در خصوص هستهایزدایی کردن کره شمالی دستیابیم. هیچ راهحل نظامی در این رابطه وجود ندارد و ما از همان ابتدا با صدای بلند گفتیم حمله نظامی بیهوده است. چون این حمله میتواند وارد مقیاس گستردهتری شود و عواقب آن نهتنها مردم کره شمالی بلکه همچنین مردم منطقه و احتمالاً مردم جهان را تهدید میکند.
*توسل آمریکا به راهحل نظامی در قبال کره: در اینجا منظور حمله نظامی آمریکا به کره شمالی است و اتحادیه اروپا برای جلوگیری از وقوع چنین فاجعهای باید هم بهطور خصوصی به مقامات آمریکایی و هم بهطور عمومی (به افکار عمومی جهان) در خصوص عواقب ویرانگر راهحل نظامی هشدار دهد. اگر آمریکا بهسوی راهحل نظامی حرکت کند اتحادیه اروپا بهطور فعالانهتری به مشارکت در امور کره خواهد پرداخت و اگر لازم باشد برای جلوگیری از این امر به مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد متوسل خواهد شد. همچنین در قالب ناتو از طریق محدود کردن همکاریهای نظامی خود با ایالاتمتحده آمریکا به مقابله با این وضعیت خواهد پرداخت. البته اتحادیه اروپا برای ایستادگی در برابر راهحل نظامی آمریکا به حمایت ژاپن، استرالیا، کانادا، نیوزیلند و کره جنوبی هم نیاز دارد.
۳- آینده جایگاه اتحادیه اروپا در مسائل شبهجزیره کره
هم کمیسیون اروپا و هم کشورهای عضو اتحادیه اروپا تمایل خود را برای شرکت در مذاکرات کاهش تنش در شبهجزیره کره اعلام کردهاند. اما شاید بتوان گفت چنین امری در حال حاضر چندان محتمل نیست زیرا ایالاتمتحده آمریکا، کره شمالی و کره جنوبی نقش کوچکی برای اتحادیه اروپا در نظر گرفتهاند و تنها درصورتیکه مذاکرات فعلی شکست بخورد این نقش میتواند افزایش یابد. موضع دولتهای درگیر در مسئله کره شمالی، در قبال نقشآفرینی اتحادیه اروپا در روند مذاکرات تقریبا مشابه است. این مواضع به شرح ذیل است:
- موضع آمریکا: تا زمانی که کاخ سفید به سمت راه حل نظامی در کره شمالی حرکت نکند ممکن است به مداخله اتحادیه اروپا در روند کاهش تنش در کره شمالی تمایل داشته باشد.
- موضع کره شمالی: این رژیم سعی میکند از اتحادیه اروپا به عنوان یک ضد ارزش و وزنه تعادلی در برابر ایالات متحده آمریکا استفاده کند و از این طریق موضع ایالات متحده را تعدیل کند اما جایگاه کلیدی برای اتحادیه اروپا قائل نیست.
- موضع کره جنوبی: هرقدر مواضع دولتهای در مسند قدرت در کره جنوبی محافظهکارانهتر باشد آنها از افزایش حضور اتحادیه اروپا استقبال میکنند؛ چون در صورت روی کار بودن حکومت محافظهکاران احتمالا آنها از مذاکره مستقیم با پیونگ یانگ اجتناب میکنند؛
اتحادیه اروپا همچنان موضوع رسمی خود در قبال کره شمالی را مشارکت انتقادی میداند. بااینوجود، حجم اقدامات قهرآمیز در استراتژی آن بهطور قابلملاحظهای افزایشیافته و ارتباط آن با کره شمالی به میزان قابلتوجهی کاهشیافته است. این نشان میدهد که رویکرد فعلی اتحادیه اروپا میتواند «فشار فعال» نامیده شود.
یک نقش ثانویه اما مهم برای اروپا
نه اتحادیه اروپا و نه هیچکدام از دولتهای عضو آن نقش شایستهای در شبهجزیره کره ایفا نمیکنند. آنها در آخرین فرآیند چندجانبه برای مقابله با چالشهای برنامه هستهای کره شمالی یعنی مذاکرات ششجانبه شرکت نکردند و در گفتگوهای دیپلماتیک بین پیونگیانگ و سئول و بین پیونگیانگ و واشنگتن نقشی ندارند. همچنین در اتحادیه اروپا (بهاستثنای سوئد) اشتیاق زیادی برای مشارکت فعال در این زمینه وجود نداشته است؛ چراکه اروپاییها در حال حاضر اولویتهای استراتژیک مهمتری دارند؛ اما بااینحال اتحادیه اروپا نباید به دنبال دوری از مسائل کره باشد. اتحادیه باید توجه کند که استراتژی آسیایی سال ۱۹۹۴ اهمیت آسیای شرقی را در رفاه و امنیت اروپا نشان داد و این اهمیت در طول ۲۵ سال از زمان انتشار سند افزایشیافته است. اتحادیه اروپا باید نقش ثانویه، اما قابلتوجهی را در این فرآیند ایفا کند و تا جایی که ممکن است از وقوع جنگ در شبه جزیره جلوگیری کرده و خطر گسترش تسلیحات در داخل کره شمالی را به حداقل برساند. میزان نقشآفرینی اتحادیه اروپا در مسائل کره شمالی تا حد زیادی به برداشتهای رهبران کره شمالی همبستگی دارد. اگر رهبر کره شمالی همچنان دیگران را به چشم تهدید نگریسته و به روشهای پیشین ادامه دهد امکان رسیدن به توافق دیپلماتیک و طبعاً نقشآفرینی مؤثر اتحادیه اروپا اندک خواهد بود؛ اما اگر وی بخواهد رویکردی شبیه به رهبران چین و ویتنام در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی اتخاذ کند توان نقشآفرینی و اثرگذاری اتحادیه اروپا هم افزایش خواهد یافت.
در انتها راهکارهایی جهت مدیریت روابط اتحادیه اروپا با کره شمالی ارائه میشود:
اتحادیه اروپا باید هر چه سریعتر گفتوگوهای سیاسی سطح بالا را با کره شمالی مجدداً برقرار نماید و از این طریق اعتماد متقابل را در میان طرفین افزایش دهد؛
اتحادیه اروپا نباید سعی کند جهل خود را (با توجه به اینکه کره شمالی احتمالاً سختترین نقطه جهان برای کسب اطلاعات است) با شک و بدبینی جایگزین کند؛
اتحادیه اروپا باید از یکروند تدریجی و انگیزشی در مذاکرات با کره شمالی پشتیبانی کند؛
اتحادیه اروپا باید تلاش کند چشماندازهای اقتصادی و سیاسی قابلتوجهی برای کره شمالی ترسیم کند تا این کشور را ترغیب به همکاری در بحث هستهای نماید؛
اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن باید به پیونگیانگ بفهمانند که در صورت حفظ برنامه هستهای اوضاع این کشور در ابعاد سیاسی و اقتصادی وخیم خواهد شد؛
اتحادیه اروپا باید همچنان به مخالفت با هرگونه حمله پیشگیرانه علیه کره شمالی از سوی آمریکا ادامه دهد؛
اتحادیه اروپا باید پیوندهای سیاسی خود را کره شمالی تقویت کند. این امر میتواند شامل ایجاد نمایندگی اتحادیه اروپا در پیونگیانگ و سفارت کره شمالی در بروکسل باشد؛
دپارتمان اروپا
اسفند ۹۷
[۱] byungjin doctrine