اهمیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی لیبی همواره موجب مداخله قدرتهای دیگر در امور طرابلس شده است. مداخلات مستقیم فرانسه در لیبی از سال ۲۰۱۱ آغاز شد. بعد از نقشآفرینی رئیسجمهوری سابق فرانسه در براندازی قذافی، امانوئل ماکرون نیز بهمحض رسیدن به قدرت اقدام به نقشآفرینی در امور لیبی بهواسطه حمایت از حفتر در مبارزه نظامی علیه داعش و برگزاری کنفرانس بزرگ لیبی در سال ۲۰۱۷ کرد. شاید اصلیترین اقدام خارجی ماکرون حمایت از حفتر و مشروعیت بخشی به او بوده است. بسیاری از تحلیلگران دیدار سفیر فرانسه با نخستوزیر لیبی را برقراری هماهنگیهای لازم برای حمله نظامی حفتر به طرابلس توصیف کردهاند. گوما الگاماتی پژوهشگر مسائل لیبی معتقد است که حمایت فرانسه از حفتر در چند سال گذشته به وی مشروعیت سیاسی و نظامی داده است. او در سطح بینالمللی مورد پذیرش قرارگرفته و فعالیت نظامیاش تقویت شده است. میشل دوکلو تحلیلگر و سفیر اسبق فرانسه در سوریه نیز معتقد است که فرانسه در سالهای اخیر بهواسطه گسیل نیروهای ویژه یا حتی حملات هوایی از ارتش ملی لیبی حمایت کرده است. البته بعد از اتهامات وارده به پاریس مبنی بر حمایت از حفتر، مقامات فرانسوی اقدام به توجیه سیاستهای اتخاذی و انحراف توجهات از این کشور نمودند. بهعنوان نمونه وزیر امور خارجه فرانسه در مصاحبه با روزنامه لوفیگارو علت اصلی مداخله پاریس در لیبی را مبارزه با تروریسم اعلام کرد. فرانسه حتی برای موجه جلوه نشان دادن اقدامات اخیر خود، یک گام فراتر رفت و با مقامات جبهههای مختلف در لیبی دیدار کرد. اقدامی که ضمن رد اتهامات وارده، موجب ایفای نقش میانجی گرایانه و تأثیرگذاری بر آینده سیاسی این کشور از سوی الیزه شد. برخی از تحلیل گران حتی اقدامات نماینده سازمان ملل در امور لیبی را نیز همراستا با منافع فرانسه توصیف کردهاند.
قابلذکر است که مداخلات فرانسه در لیبی تبعات بسیاری را به همراه داشته است. بهعنوان نمونه حمایتهای این کشور از حفتر روند صلح سازمان ملل را با مشکل روبرو کرده است. رقابت فرانسه با ایتالیا برای نفوذ و تأثیرگذاری بیشتر در آینده لیبی نیز موجب افزایش بیثباتی در این کشور و دیگر کشورهای آفریقایی گردیده است. البته توجه به این نکته که مداخلات فرانسه در لیبی ریشه در منافع این کشور دارد امری بسیار ضروری است. راهبرد اصلی و طولانیمدت فرانسه از مداخله در لیبی به دست آوردن سهم بیشتری از تولیدات نفت، امتیازات اقتصادی و افزایش نفوذ در منطقه شمال آفریقا است.
سیاست کنونی این کشور برای دستیابی به منافع نامبرده حفظ روابط دیپلماتیک با تمام شخصیتهای صاحب قدرت و ادامه روند حمایت از حفتر است. بهعلاوه فرانسه به دنبال ایجاد صلح در لیبی نیست زیرا لیبی درگیر جنگ منافع بیشتری را برای این کشور به همراه داشته و راه را برای مداخله بیشتر هموار میسازد.
***
فرانسه از سال ۲۰۱۱ تاکنون همواره به دنبال تأثیرگذاری در روند سیاسی لیبی بوده است. بعد از مداخلات مستقیم نظامی در سال ۲۰۱۱ در دوران ریاست جمهوری سارکوزی، حمایت نظامی از حفتر در مبارزه نظامی علیه داعش و برگزاری کنفرانس بزرگ لیبی در سال ۲۰۱۷، اکنون این سؤال مطرح میشود که فرانسه چه راهبردی را در تحولات اخیر لیبی در پیش گرفته است. آیا این کشور با حمایت از حفتر به دنبال بازیابی نتیجه مداخلات نظامی سال ۲۰۱۱ است؟ گزارش حاضر ضمن اشاره به سخنان مقامات فرانسوی و تحلیلهای موجود به بررسی روند موضعگیریها و راهبرد پیش روی فرانسه در قبال تحولات لیبی میپردازد.
اقدامات اولیه:
مشروعیت بخشیدن و حمایت غیرعلنی از حفتر
بعد از حمله نیروهای ژنرال خلیفه حفتار به طرابلس، انگشت اتهام بهسوی فرانسه نشانه رفت. اسلامگرایان و مخالفان حفتر معتقدند که پاریس از پیش شرایط لازم را برای حفتر فراهم آورده است. آنها همچنین بر این باورند که در دیدار سفیر فرانسه با نخستوزیر لیبی هماهنگیهای لازم برای حمله به طرابلس صورت گرفته است.
حمایتهای پاریس از حفتر در اوایل سال ۲۰۱۶ در این نقطهنظرها بیتأثیر نبودهاند. گوما الگاماتی پژوهشگر مسائل لیبی در میدل ایست آی نوشت: «حمایت فرانسه از حفتر به وی مشروعیت سیاسی و نظامی داده است. او در سطح بینالمللی مورد پذیرش قرارگرفته و مبارزات نظامیاش تقویت گردیده است. این حمایتها نتیجه اقدامات ژان ایو لودریان (وزیر دفاع از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷) بوده است.» ولفرام لاشر پژوهشگر مسائل لیبی در بنیاد علم و سیاست آلمان نیز معتقد است که حمله حفتر به طرابلس برای فرانسویها اتفاق غیرمنتظرهای نبوده است. وی دراینارتباط مینویسد: «فرانسه سرمایهگذاری بسیاری بر روی حفتر کرده است و نمیخواهد او را از دست بدهد.»
میشل دوکلو تحلیلگر و سفیر اسبق فرانسه در سوریه نیز در تحلیلی به موضع فرانسه در قبال لیبی پرداخته است. او دراینارتباط میگوید: «هرکسی میداند که دولت فرانسه در سالهای اخیر بهواسطه گسیل نیروهای ویژه یا حتی حملات هوایی از ارتش ملی لیبی حمایت کرده است. تظاهرات مردم در خیابانها در اعتراض به حمایت فرانسه از ژنرال حفتر نیز در همین راستا بوده است. در میان کشورهای مختلف این نقش و موضعگیری پاریس در قبال لیبی بسیار مبهم بوده است. حمایت فرانسه آنهم دقیقاً قبل از حمله حفتر به طرابلس در وجهه سیاسی این کشور تأثیرگذار بوده است. درصورتیکه فرانسه بتواند پیامی روشن مبنی بر توقف حملات به حفتر بدهد، این حمایتها قابل توجیهتر هستند. برخی منابع نیز سکوت فرانسه را خود نوعی حمایت از او و قدرت دهی به حفتر میدانند.»
اقدامات ثانویه:
انکار اتهامات وارده و توجیه سیاستهای اتخاذی
اگرچه برخی از کشور بهخصوص لیبی فرانسه را متهم به حمایت از حفتر در حمله به طرابلس کردهاند، اما مقامات فرانسه این اتهامات را رد کردهاند. آنها ضمن توجیه سیاستهای اخیر اقداماتی را نیز در راستای انحراف توجهات از این کشور به انجام رساندهاند. بهعنوان نمونه وزیر امور خارجه فرانسه در مصاحبه با روزنامه لوفیگارو علت اصلی مداخله فرانسه در لیبی را مبارزه با تروریسم اعلام کرده است: «در طول عملیات سروال در مالی در سال ۲۰۱۳ متوجه شدیم که بیشتر سلاحها از سوی لیبی میآید. بهعلاوه برخی از حملات تروریستی چند سال اخیر ارتباط مستقیمی با لیبی داشتهاند. هدف فرانسه همواره مبارزه با تروریسم بوده است.» او از دیگر دلایل مداخله در لیبی را حفظ امنیت در این کشور و به دنبال آن مصر و تونس معرفی کرده است: «حفظ امنیت در لیبی امری مهم برای حفظ ثبات در فرانسه است. بهعلاوه کشور ما پیشتر نیز در لیبی حضور داشته است. بعد از مداخله نظامی در سال ۲۰۱۱ و عدم دستیابی به راهحل سیاسی، ما همچنان در قبال لیبی مسئول هستیم. بهخصوص اینکه به دلیل عضویت دائم شورای امنیت مسئولیت ویژهای در قبال بحرانهای بینالمللی داریم. حفتر در بنغازی و بخش جنوبی لیبی با تروریسم مبارزه کرده و چنین چیزی مورد توجه فرانسه قرارگرفته است. ما از هر فردی که گامی در جهت تأمین امنیت لیبی و درنهایت فرانسه بردارد حمایت میکنیم.»
ایفای نقش میانجی گرایانه
قابلذکر است که فرانسه برای موجه جلوه نشان دادن اقدامات اخیر خود، یک گام فراتر رفته و با مقامات لیبی دیدار نمود. امانوئل ماکرون در اولین اقدام در تاریخ ۸ می ۲۰۱۹ با فائزالسراج دیدار و حمایت خود از دولت وحدت ملی لیبی را اعلام کرد. او ضمن اعلام ادامه همکاری، خواستار برقراری آتشبس بدون شرط در این کشور شد و پیشنهاد تعیین خطوط آتشبس در چارچوب مشخص و تحت نظارت بینالمللی را داد. ماکرون سپس با حفتر دیدار و درخواست برقراری گفتگوی سیاسی را داد. در کنار ماکرون وزیر امور خارجه فرانسه نیز ضمن رد اتهامات وارده با غسان سلامه تماس تلفنی برقرار کرد. با توجه به اینکه فرانسه پیشتر نیز نقشی میانجی گرایانه در امور لیبی ایفا کرده است، وزیر امور خارجه این کشور در گفتگو با غسان سلامه خواهان برقراری آتشبس شد. لودریان همچنان برقراری صلح در لیبی را امری تأثیرگذار در تأمین امنیت اروپا، ثبات در منطقه ساحل و کنترل جریان مهاجرت معرفی کرد.
برخی منابع خبری و تحلیلها از همراهی غسان سلامه نماینده ویژه سازمان ملل در امور لیبی با فرانسه میگویند. درواقع سلامه بهطور خواسته یا ناخواسته منافع فرانسه را در لیبی تأمین میکند. ناتوانی سلامه برای مقابله با حفتر و اختلال ایجادشده در روند صلح سازمان ملل با واکنشهایی همراه بوده است. بهعنوان نمونه نماینده سازمان ملل در کنفرانس سال گذشته پاریس از حفتر حمایت نمود. این در حالی است که وی تلاشهای بسیاری برای از بین بردن پیشنهادات صلح سلامه به انجام رسانده بود. به نظر میرسد که سلامه بیشتر در خط سیاسی فرانسه حرکت میکند.
رقابت با ایتالیا و نقش آن در تشدید بیثباتی
رقابت فرانسه و ایتالیا برای نفوذ و تأثیرگذاری بیشتر در آینده لیبی موجب افزایش بیثباتی در این کشور و دیگر کشورهای آفریقایی گردیده است. دستیابی به انرژی دلیل اصلی مداخله فرانسه و ایتالیا در امور لیبی است که البته دو کشور راهبردهای متفاوتی برای دستیابی به این هدف دارند. مقامات ایتالیایی معتقدند که سیاست حمایتی فرانسه از حفتر بسیار خطرناک بوده و موجب تشدید بیثباتی میگردد. نخستوزیر ایتالیا دراینارتباط میگوید: «فرانسه هیچ تمایلی برای ایجاد ثبات در این منطقه ندارد. شاید علت اصلی این موضوع این است که منافع انرژی فرانسه در راستای منافع انرژی ایتالیا قرار ندارند.» ازنقطهنظر دولت ایتالیا موضع فرانسه در قبال لیبی ناقص و غلط بوده زیرا فرانسه تصور میکند که پیروزی نظامی میتواند موجب ایجاد صلح در لیبی گردد. اینکه چه میزان جنگ داخلی لیبی در روابط فرانسه-ایتالیا تأثیرگذار خواهد بود قابل پیشبینی نیست اما مطمئناً اختلافات دو کشور بهخصوص در شرایط عدم حضور ایالاتمتحده امریکا، آینده لیبی و منطقه شمال آفریقا را تحت تأثیر قرار خواهند داد.
راهبردهای کوتاه و بلندمدت
بدون شک راهبرد پیش روی فرانسه در قبال لیبی پیش برد منافع است. این کشور در حال حاضر دو راهبرد را پیگیری میکند: راهبرد بلندمدت و راهبرد کوتاهمدت. راهبرد کوتاهمدت فرانسه حفظ امنیت لیبی است. بیشتر مناطق لیبی ازجمله جبهههای غربی و جنوبی با مشکلاتی جدی همراه هستند و هرگونه ناامنی در این کشور عواقبی را هم برای اتحادیه اروپا و هم برای کشورهای همسایه لیبی (جایی که نیروهای فرانسوی جی پنج ساحل مستقر هستند) به همراه خواهد داشت. قاچاق غیرقانونی ازجمله قاچاق اسلحه و گروههای افراطی مستقر در مرزهای این کشور نیز تحدیدی برای نیروهای جی پنج ساحل محسوب میگردند. البته باید در نظر گرفت که این راهبرد فرانسه با اقدامات سیاسی این کشور و حمایت از حفتر در تضاد هستند. اگرچه فرانسه بهطور علنی اعلام میکند که خواهان برقراری صلح و مذاکره میان طرفین درگیری در لیبی است اما با حمایت از اقدامات نظامی حفتر موجب ایجاد بیثباتی در این کشور شده است. حمایت فرانسه همچنین روند صلح سازمان ملل در لیبی را با بنبست مواجه کرده است.
هدف اصلی و طولانیمدت فرانسه از مداخله در لیبی به دست آوردن سهم بیشتری از تولیدات نفت، امتیازات اقتصادی و افزایش نفوذ در منطقه شمال آفریقا است. نقش فرانسه در رهبری ائتلاف ضد قذافی نیز ترویج منافع شرکت بزرگ نفتی این کشور یعنی توتال بوده است. لیبی بزرگترین ذخایر نفت خام آفریقا، معادل ۴۸٫۴ میلیارد بشکه را داراست. در زمان قذافی این کشور روزانه معادل ۱٫۶ میلیارد بشکه نفت تولید و بخش قابلتوجهی را به فرانسه و ایتالیا صادر میکرده است. بدین ترتیب پاریس به دنبال دستیابی به مزایای تجاری قابلتوجه برای تضمین منافع خود بهخصوص در حوزه انرژی است. برخی از تحلیل گران نیز قراردادهای بالقوه بازسازی را از دلایل اصلی مداخله فرانسه در لیبی نام میبرند.
جمعبندی
حمایتهای نظامی و دیپلماتیک فرانسه در پنج سال اخیر نقش بسیاری در قدرت گیری حفتر و درنتیجه جنگ داخلی لیبی داشته است. مداخلات فرانسه در لیبی و درگیریهای این کشور با ایتالیا نیز روند صلح سازمان ملل را نیز با مشکل روبرو کرده است. یکی از دلایل عمده شکست خانم موگرینی در بازگرداندن ثبات در لیبی نیز عدم اتفاقنظر در مواضع کشورهای اروپایی همانند فرانسه و ایتالیا بوده است.
البته راهبرد کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه برای ادامه درگیریها در لیبی با منافع آنها در برقراری صلح ناهمخوانی دارد. یکی از دلایل اصلی این موضوع منافع اقتصادی جنگ در لیبی است. اگرچه بیثباتی در شمال آفریقا فرانسه و بهخصوص ایتالیا را با موج جدیدی از مهاجرت مواجه میکند، اما فوایدی اقتصادی ازجمله فراهمسازی فرصت برای شرکتهای استخراج انرژی و همچنین بازسازی پس از جنگ را نیز فراهم میسازد.
مسلماً لیبی منافع راهبردی و اقتصادی بسیاری را برای فرانسه به همراه دارد و سیاست کنونی این کشور برای تحقق اهداف مذکور حفظ روابط دیپلماتیک با تمام احزاب صاحب قدرت و نقشآفرین در لیبی و نیز به طبع حمایت خفیف از حفتر (برای نگهداشتن نقش خود در آینده سیاسی لیبی) است. ازاینرو موضعگیری فرانسه در قبال حفتر به معنای محدود کردن اقدامات او نیست. فرانسه نه ضربه جدی به حفتر میزند و نه کاملاً مانع او میشود؛ بلکه بهواسطه این اقدامات شانس خود را برای ایفای نقش میانجی گرایانه و تأثیرگذاری در آینده سیاسی این کشور بالا میبرد. بهعلاوه فرانسه به دنبال ایجاد صلح در لیبی نیست زیرا لیبی درگیر جنگ منافع بیشتری را برای این کشور به همراه داشته و راه را برای مداخله بیشتر هموار میسازد.
دپارتمان اروپا/ ۳ تیر ۱۳۹۸