تحولات افغانستان خطر بروز بحران تازه‌ای در خصوص مهاجرین و پناهجویان را برجسته کرده، باعث ایجاد شکاف در بین برخی دولت‌های اروپایی شده و در وضعیتی پیچیده با بحران دیگری که اتحادیه اروپا در بیش از یک سال اخیر با آن دست و پنجه نرم می‌کند، یعنی بحران بلاروس گره خورده است. 

قدرت‌یافتن طالبان، نه تنها دستاوردهای اروپا در افغانستان را عقیم کرده، بلکه  نمایشی تمام عیار از ضعف استقلال استراتژیک و ناکافی‌بودن توانمندی نظامی و امنیتی اروپا برای انجام اقدام مستقل در شرایط مورد نیاز بوده است؛ امری که در نتیجه ناتوانی اروپایی‌ها برای خروج ایمن اتباع خود و افغان‌های واجد شرایط از خاک افغانستان، به شکل بارزی نمایان شد. 

دیدگاه ترويیکای اروپایی در خصوص به رسمیت شناختن طالبان:

بریتانیادر بریتانیا دولت محافظه کار بوریس جانسون، سیاست صبر در برابر شرایط فعلی حکومت طالبان در افغانستان را پیش گرفته تا زمانی که با اجماع جهانی تصمیم مشترکی گرفته شود؛ هرچند این سیاست در پاره‌ای مسائل در تزاحم با مانیفست سیاسی حزب کارگر است. البته با توجه به شانس اندک حزب کارگر برای به‌دست‌گرفتن قدرت در آینده، باید سیاست فعلی بریتانیا را سیاست این کشور در آینده نیز قلمداد کرد-سیاستی عمل‌گرایانه و بر اساس اقدامات طرف مقابل. از دیگر سو، بحران عدم قطعیت در میان تصمیم‌سازان انگلیسی خود را بیش از پیش نمایان کرده؛ آن‌جایی‌که پارلمان و رسانه ها به دولت جانسون برای خروج امن اتباع افغانستانی وابسته به بریتانیا فشار آورده ولی وزارت امور خارجه در این زمینه چندان موفق عمل نکرده است. در همین رابطه، دستگاه دیپلماسی این کشور با انتصاب نماینده ویژه مستقر در سفارت بریتانیا در قطر در تلاش برای برقراری ارتباط سیاسی با طالبان بوده به امید آنکه بتواند هم در زمینه خروج امن کارکنان اسبق خود در کابل و هم رسیدگی به وضعیت حقوق بشری در این کشور به ویژه امور تحصیلی زنان و دختران افغانستانی پیگری لازم را انجام دهد. در کنار قطر، بریتانیا بر روی نقش متحد سنتی و استراتژیک خود در منطقه یعنی پاکستان و مرز آسیا و اروپا یعنی ترکیه که به عنوان سدی در برابر سیل مهاجرین و پناهجویان محسوب می‌شود، حساب ویژه‌ای باز کرده است.

فرانسه: موضع‌گیری هنجاری (مواضع حقوق بشری و اقدامات بشردوستانه) همراه با رصد و ارزیابی شرایط در حال شکل‌گیری (در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی) حول محور طالبان، برنامه فعلی فرانسه در قبال مسئله افغانستان است که در این میان تروریسم، جریان‌های مهاجرتی و حقوق بشر سه مفهوم مهم در فهم سیاست‌های فرانسه هستند. همچنین، برنامه‌ها و ابتکارات پاریس تنها در راستای مدیریت اوضاع در جهت کاهش آسیب‌پذیری اروپا از این شرایط خواهد بود. با توجه به اینکه موضع تاجیکستان در برابر طالبان بیشتر از سایر کشورهای منطقه با موضع اروپایی‌ها همسو بوده و بر خلاف همسایگان آسیای مرکزی، در عدم تعامل مستقیم با طالبان ثابت‌قدم مانده است و با این ملاحظه که تاجیکستان در مرز شمالی افغانستان قرار دارد و جنگجویان دره پنجشیر نیز از قوم تاجیک هستند، می توان به این نتیجه رسید که تاجیکستان مهم‌ترین گزینه در میان همسایگان افغانستان جهت همکاری با فرانسه بر مبنای اقدام علیه دولت طالبان است. ضمن اینکه رئیس جمهوری فعلی این کشور هدف اتهام‌های بسیار حقوق بشری از سوی نهادهای اروپایی است و این فرصت مناسبی برای دوشنبه جهت بازیابی موقعیت خود در نزد کشورهای غربی است.

آلمانفروپاشی نظم سیاسی «دموکراتیک» افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، سبب آن شد که منتقدان دولت مرکل به ویژه سبزها و دموکرات‌های آزاد، وقایع افغانستان را یک «افتضاح سیاسی برای دولت‌های غربی» و نمونه‌ای برای شکست قدرت هنجاری غرب بنامند. از دید این منتقدان، نیروهای نظامی آلمان که در قالب ائتلاف ناتو در افغانستان حضور داشتند، نتوانستند تصویری متناسب با واقعیت از روند عینی تحولات در این کشور به سیاستمداران آلمانی ارائه دهند؛ ولی انتقاد از خروج نیروهای نظامی غرب از افغانستان به احزاب منتقد دولت (اپوزیسیون) محدود نماند. پس از اعلام پایان مأموریت نیروی نظامی آلمان در افغانستان، ارتش آلمان کوشید تداوم مأموریت و حضور خود را در این کشور به با توجیهات بشردوستانه-از جمله کمک به خروج غیرنظامیان از شرایط خطرناک-توجیه کند. پارلمان آلمان نیز این تصمیم را مورد تأیید و موافقت قرار داد.

محورهای همکاری مشترک اروپا با کشورهای منطقه در جهت حل مشکلات:
اعضای اتحادیه اروپا در تلاش‌اند با اتخاذ یک رویکرد همه‌جانبه، تبعات منفی به قدرت رسیدن طالبان را به حداقل برسانند. آن‌ها سعی دارند با ارائه کمک‌های بشردوستانه از طریق سازمان‌های بین المللی و سازمان‌های غیردولتی حاضر در افغانستان و نه از طریق طالبان مانع تشدید گسیل مهاجران افغانستانی به سمت اروپا شوند؛ هرچند که به گفته برخی نمایندگان پارلمان اروپا «توزیع کمک‌ها بدون دخالت طالبان غیرممکن خواهد بود و لازم است که اتحادیه اروپا در این زمینه واقع‌بینانه برخورد کند». اتحادیه اروپا در برهه حاضر برای مدیریت روابط و تعامل با همسایگان افغانستان از جمله ایران، پاکستان و هند اهمیت زیادی قائل است. نمونه‌ای از این موضع درخواست مجمع پارلمانی حزب مردم اروپا -بزرگترین گروه حزبی پارلمان اروپا- از کمیسیون اروپا و دولت‌های عضو اتحادیه اروپا برای افزایش حمایت از کشورهای همسایه افغانستان- از جمله ایران، پاکستان و هند- است. در همین خصوص، بنیاد فریدریش ایبرت آلمان نیز در مقاله‌ای بر ضرورت همکاری توسعه‌ای با ایران در زمینه مهاجرت و پناه‌جویی، به رغم وجود اختلافات طرفین در حوزه‌های گوناگون تأکید کرده‌است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *