چکیده
در ماه های اخیر اختلافات میان کشورهای اتحادیه اروپا به شکل کم سابقه ای افزایش پیدا کرده است. دو جناح درگیر در این مسئله شامل کشورهای مرکز و شرق اروپا با محوریت گروه ویزگراد ۴ بر علیه جریان حاکم به رهبری فرانسه و آلمان هستند. این اختلافات همزمان با ادامه رشد احزاب پوپولیست و اروپا گریز در تقریبا همه کشورهای اروپایی با تغییر معادلات درونی، آینده این اتحادیه و به خصوص موقعیت فرانسه و آلمان را با چالش جدی روبرو خواهد کرد. این گزارش به بررسی موقعیت گروه ویزگراد ۴ در اروپای مرکزی (شامل لهستان، مجارستان، اسلوکی و جمهوری چک) پرداخته و در این راستا عوامل قدرتمند شدن این گروه بندی منطقه ای درون اتحادیه اروپا و تاثیرات آن و همچنین فرصت های احتمالی برای جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار میدهد. در سالهای اخیر این گروه با رویکرد ضد اتحادیه اروپا و مخالفت با مهاجرت و ضدیت با جهانی شدن مبدل به یک شکاف شرقی – غربی در این اتحادیه شده اند. “دمکراسی غیر لیبرال” گفتمانی است که از سوی گروه ویزگراد خصوصا لهستان و مجارستان مطرح و پیگیری میشود که در تقابل با ارزش های لیبرال اتحادیه و نیز حاکمیت قانون و جامعه آزاد مورد نظر اتحادیه تلقی میشود. نکته حائز اهمیت اینجاست که این کشورها همچنان در عین مخالفت و تضاد با بروکسل از مناقع این اتحادیه و بودجه آن نیز منتفع میشوند. در این راستا بحث اختلاف با بروکسل بر سر سیاست های پذیرش پناهجویان به عنوان وجه مشترک این گروه مورد بررسی قرار گرفته و رویکرد سازمان های منطقه ای و کشورهای دیگر از جمله چین و روسیه در قبال گروه ویزگراد ۴ مورد اشاره قرار میگیرد و در نهایت نیز پیشنهادات و نیز وضعیت آینده در قبال این مسئله ارایه میگردد.
مقدمه
در حال حاضر جهان غرب از درون دچار بحران سیاسی جدیدی شده است و این مسئله اینبار نه خطر رشدکمونیسم و نه اسلام گرایی است بلکه شکل گیری گفتمان جدیدی درچارچوب رشد ناسیونالیسم و در تقابل با لیبرالیسم غربی است که ارزش هایی که اروپای غربی پس از جنگ جهانی دوم بر اساس آن شکل گرفت را به چالش میکشد. در فاصله زمانی یک سال گذشته تحولات بسیار مهمی در اروپا رخ داده که میتواند آینده حیات این اتحادیه را با دگرگونی روبرو کند، این تحولات اگر به درستی مورد توجه سیاستگزاران در جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد میتواند در پیشبرد اهداف کشور نقش سازنده ای دارا باشد.
نخستین تحول در بهار ۱۳۹۶ بود بطوریکه در ادامه رشد پوپولیسم و در طی انتخاباتی که به پیروزی امانوئل مکرون انجامید هیچ یک از احزاب چپ و راست فرانسه نتوانستند به دور دوم راه پیدا کنند و میزان آرای حزب جبهه ملی فرانسه که رویکرد مخالف اتحادیه اروپا دارد با ۳۴ درصد آرا به دو برابر بیشتر از میزان قبلی خود رسید، در انتخابات سراسری آلمان نیز که در ماه مهر برگزار شد احزاب سنتی حاکم دمکرات مسیحی و سوسیال دمکرات با افت بی سابقه روبرو شدند و نهایتا تشکیل دولت ائتلافی نیز با تاخیر پنج ماهه این کشور را در یک بحران داخلی سیاسی فرو برد ، از سوی دیگر نیز حزب راست افراطی آلتراناتیو برای آلمان با راهیابی به بوندستاگ ( پارلمان) آلمان به عنوان نیروی سوم و بزرگ ترین حزب اپوزسیون این کشور مبدل شد. نهایتا در اسفند ماه و در جریان انتخابات ایتالیا این بار احزاب راست افراطی و پوپولیست توانستند اکثریت آرا را به خود اختصاص داده و حزب حاکم سوسیالیست به کمترین میزان محبوبیت خود دست پیدا کند ، امری که برای ایتالیا به عنوان سومین اقتصاد بزرگ اتحادیه اروپا امری حائز اهمیت تلقی میشود ، رشد جریان مخالف اتحادیه اروپا همچنین در اتریش و حتی جمهوری چک نیز پیگیری شد. اما احزاب راست افراطی تنها چالش پیش روی اتحادیه نیستند، بلکه آنچه که در این گزارش به آن پرداخته میشود قدرتمند تر شدن گروهبندی ویزگراد ۴ در اروپای مرکزی است که اینبار نه در سطح حزبی و داخلی بلکه در مقیاسی منطقه ای اتحادیه اروپا و رهبران گلوبالیست آن را با بحران روبرو میکند.
تاریخچه ، ایدئولوژی و علل قدرتیابی گروه ویزگراد ۴
منطقه اروپای مرکزی به عنوان یک منطقه حائل اروپای غربی و شرق اروپا محسوب میشود این امر نه تنها از نظر جغرافیایی بلکه از منظر امنیتی نیز اهمیت دارد، این ناحیه بطور تاریخی مرکز رقابت آلمان و روسیه محسوب میشده است با این حال به نظر میرسد مفهوم اروپای مرکزی امروز در حال تحول چشمگیری است که در ادامه مورد بررسی قرار میگیرد.گروه ویزگراد ۴ متشکل از کشورهای لهستان، مجارستان، جمهوری چک و اسلواکی در اوایل دهه ۱۹۹۰ تاسیس شد. نام ویزگراد نیز در واقع اشاره به اتحاد تاریخی پادشاهی های مجارستان، بوهمیا و لهستان در سال ۱۳۳۵ میلادی است که در شهری با این نام منعقد شد. اتحادیه اروپا در آغاز هزاره جدید ۱۵ عضو داشت که هیچ یک از آنها به کشورهای بلوک شرق سابق تعلق نداشتند تصور غالب این بود که کشورهای کمونیستی سابق شرق و مرکز اروپا با پیوستن به اتحادیه نه تنها از نفوذ مسکو رهایی میایبند بلکه به تدریج با پذیرش ارزش های لیبرال دمکراسی غربی همگام با کشورهای اروپای غربی خواهند شد. اما در عمل مسیر دیگری طی شد بطوریکه در سال ۲۰۰۴ کشورهایی از اروپای شرقی که روزگاری مرزهای خونین اروپا در شرق نامیده میشدند به اتحادیه پیوستند، البته در آن هنگام رومانو پرودی رییس وقت کمیسیون اروپا با تبریک به ورود ده عضو جدید که هشت مورد آنها از کشوهای سابقا کمونیست بود اظهار داشت که اکنون دیگر تقسیم بندی های زمان جنگ سرد دیگر از میان رفته است. اما پس از نزدیک به ۱۴ سال از آن خوشبینی وضعیت نشان از شکل گیری مرز بندی جدیدی در تقابل با لیبرال دمکراسی در شرق و مرکز اروپا دارد، کشورهایی که بطور آشکار ارزش ها و قوانین اتحادیه را زیر سوال میبرند وبه زعم بسیاری این تهدیدات برای اتحادیه ماهیت متفاوت و خطرناک تر از آنچه که تحت عنوان برگزیت در سال ۲۰۱۶ رخ داد را برای بروکسل دارا میباشد.
پس از جنگ سرد گفتمان حاکم بر اروپای مرکزی در چارچوب نگاه به غرب و عضویت در سازمانهای منطقه ای غربی خلاصه میشد، این نگاه پس از بحران مهاجرت تغییر چشمگیری کرده است. کشورهای ویزگراد ۴ با ارایه گفتمانی متفاوت از رویکرد لیبرالی و جهانی شده اتحادیه اروپا با تکیه بر فرهنگ و هویت و ارزش های ملی ساختاری جدید در چارچوب ملی گرایی ارایه داده اند رشد ناسیونالیسم از یک سو و بحران پناهجویان از سویی دیگر اینبار نه در قالب یک موضوع داخلی بلکه به قدرت گرفتن یک گروه بندی منطقه ای مبدل شده است. نخبگان حاکم در ویزگراد ۴ با رویکردی ضد هژمونیک رهبری سنتی آلمان و فرانسه بر اتحادیه را به چالش کشیده و ارزش های چندفرهنگ گرایی امریکایی حاکم در آن را نقد میکنند. این گروهبندی منطقه ای بالغ بر ۶۵ میلیون نفر را در خود جای داده و در واقع ویژگی مشترک آن را میتوان دمکراسی غیر لیبرال نامید که آزادی های مدنی تا حدودی محدود شده اند ، امری که به نظر برخی شبیه وضعیت روسیه است. علل عمده قدرتمند شدن این گروه بندی را میتوان در چارچوب بحران مهاجرت، احساس تبعیض و نادیده گرفتن شدن توسط سیاست مداران مقیم بروکسل خلاصه نمود. کشورهای اروپای مرکزی و شرقی که با تاخیر به اتحادیه پیوستند همواره نسبت به تبعیض و نگاه درجه دومی که به آنها میشده است معترض بوده و خواستار پر رنگ شدن نقش خود در این اتحادیه بوده اند.
علیرغم شباهت های ایدئولوژیک گروه ویزگراد ۴ با جریان راست افراطی اروپا، گروه ویزگراد خواهان سرنگونی اتحادیه نیست بلکه به دنبال اصلاح و تغییر در ساختار این اتحادیه است امری که میتواند برای بروکسل حتی خطرناک تر از راستگرایان افراطی باشد ، “اروپای جایگزین” یا گفتمان حاکم بر ویزگراد ۴ بسیاری از اصول اولیه ای که اتحادیه اروپا بر اساس آن شکل گرفته را زیر سوال میبرد و مدل دیگری را برای آن ارایه میکند که در آن هویت و حاکمیت ملی در راس قرار دارد. گفتمانی که بر اساس ملی گرایی و ارزش های مسیحی شکل گرفته و” اروپای ملل مستقل” را در مقابل اتحادیه اروپای چند فرهنگ گرا ارایه میدهد.
پس از ورود صدها تن پناهجو از سوی ترکیه که در ادامه از مسیر بالکان به سمت آلمان در حرکت بودند این چهار کشور سعی کردند با اقدامی مشترک جلوی ورود پناهجویان را بگیرند، این اقدام نه تنها باعث پر رنگ شدن نقش این گروهبندی در درون اتحادیه شد بلکه به دلیل تقابل سیاست های ویزگراد با اتحادیه اروپا بر سر مسئله مهاجرت جریان های اروپا گریز را نیز امیدوار کرد. به عقیده احزاب ضد مهاجر حاکم در گروه ویزگراد ۴ پناهجویان باعث افزایش میزان نرخ جرم و جنایت و گسترش تروریسم میشوند. لازم به ذکر است مهاجران لزوما مسلمانان نیستند بلکه اقلیت های از جمله کولی ها ( روما) را نیز دربرمیگرد.
لهستان:
لهستان به عنوان بزرگ ترین عضو گروه ویزگراد در منطقه ای راهبردی واقع شده است ، در حال حاضر این کشور با رهبری حزب حاکم دست راستی قانون و عدالت اختلافات رو به رشدی با اتحادیه اروپا دارد. یکی از اختلافات میان لهستان با بروکسل در حال حاضر موضوع اصلاح نظام قضایی این کشور است، امری که شدیدا مورد اعتراض اتحادیه اروپا قرار گرفته و حتی این کشور را به وضع تحریم هایی نیز تحدید کرده است . این موضوع هرگز در سطح اتحادیه اروپا و بر علیه یک عضو سابقه نداشته است. اتحادیه اروپا در این زمینه معتقد است تمام تلاش خود را برای آنچه که حفظ استقلال نظام انتخاباتی لهستان عنوان میکند به کار خواهد گرفت. از سوی مقابل لهستان نیز از ایده اروپای ملل مستقل در برابر اتحادیه اروپا حمایت کرده است و اعتقاد دارد اتحادیه اروپا شدیدا از اهداف اولیه خود منحرف شده و به ابزاری برای کسب منافع کشورهای بزرگ عضو تبدیل شده است، این کشور خواستار پر رنگ شدن نقش پارلمان های ملی در قانون گذاری در سطح اروپایی شده است و خواهان اصلاحات در اتحادیه اروپا برای شیوه رهبری آن است. البته خروج بریتانیا از اتحادیه شاید از این منظر به ضرر لهستان تمام شد چراکه آنها یکی از متحدین خود بر سر اصلاح قوانین اتحادیه را از دست دادند .لهستان در حال حاضر بر سر اختلاف نظر با اتحادیه اروپا بر سر اصلاحات نظام قضایی به دنبال ایجاد متحدین منطقه ای است. این کشور همچنین از سیاست پیشین خود مبنی بر همکاری گسترده با آلمان تا حدودی چشم پوشی کرده و در عوض به اروپای مرکزی چشم دوخته است. حزب راستگرای قانون و عدالت از سال ۲۰۱۵ قدرت را در لهستان در دست دارد البته بر خلاف مجارستان در مورد روسیه در قبال روسیه موضعی غیر دوستانه دارد که بیشتر ناشی از شرایط ژئوپلیتیکی و نیز سابقه تاریخی روابط این دو کشور است همچنین این کشور از حضور نیروهایی امریکایی وناتو در خاک خود استقبال کرده ، اگرچه اخیرا به این نتیجه رسیده که نمیتواند به تنهایی به ناتو اکتفا کند. با این وجود سیاست های ملی گرایانه، ضد اروپایی و ضد مهاجرتی این کشور با مجارستان و دیگر اعضای ویزگراد ۴ همخوانی بسیاری دارد دارد.
لهستان و مجارستان دو کشور مهم گروه ویزگراد از بسیاری جنبه ها با یکدیگر تشابه دارند، هر دو از یک ایدئولوژی سیاسی اقتدارگرا پیروی میکنند و هر دو گرایشات ضد مهاجر دارند اما اختلافاتی نیز بین این دو کشور وجود دارد. برای مثال حزب حاکم لهستان به گروهبندی ECR در پارلمان اروپا تعلق دارد این در حالی است که حزب فیدز مجارستان در گروهبندی قدرتمند EPP ( حزب مردم) قرار میگیرد در واقع موضوع مهاجرت تنها موردی است که کلیه کشورهای ویزگراد در آن با یکدیگر هم عقیده هستند.
مجارستان:
اوربان نخست وزیر مجارستان در انتخابات ۸ آوریل ( ۱۹ فروردین ) برای سومین دوره متوالی در یک انتخابات با مشارکت کم سابقه در مقام خود ابقا شد،وی توانست بالغ بر دو سوم کرسی های پارلمان را از آن خود نماید. از زمان فروپاشی کمونیسم چنین نتایج قاطعی بعد از سه دور پیروزی در انتخابات بی سابقه بوده است. امری که راه را برای اصلاح قوانین اساسی این کشور، قانون انتخابات ، و قواعد نظام حکومت محلی و همچنین امور قضایی باز میکند. یکی از شاخصه های مهم در انتخابات اخیر رشد اقتصادی این کشور در دوره اوربان بوده بطوریکه بیکاری با کاهش مواجه شده و طبقه متوسط رشد مناسبی در زمینه اقتصاد را تجربه کرده است وی کمپین گسترده ای را علیه جرج سوروس یهودی الاصل مجارستانی راه اندازی نموده و وی و تشکیلاتش را مروج لیبرالیسم و ورود بی رویه مهاجران به مجارستان میداند. اوربان عقیده دارد اتحادیه اروپا با همکاری بنیاد جامعه باز که به عنوان یک سازمان مرتبط با سوروس فعالیت میکند واپوزسیون این کشور قصد از بین بردن هویت مجارستان و تبدیل آن به یک کشور مهاجر نشین را دارند. موضوع مهاجرت در پیروزی اروبان در مجارستان نقش مهمی داشت، بحران مهاجرتی سال ۲۰۱۵ در اروپا باعث شد مجارستان مرزهای زمینی خود در جنوب این کشور را ببندد.
ویکتور اوربان خواهان خروج از اتحادیه نیست بلکه قصد تغییر دادن آن را دارد، وی تا همینجا تحسین کنندگانی در لهستان، جمهوری چک و حتی در سطوح سیاسی آلمان و اتریش پیدا کرده است. نخست وزیر مجارستان چندی پیش با انتشار یک ویدئو اعلام کرد همنگونه که مجارستان از مرزهای زمینی در برابر پناهجویان اروپا دفاع میکند ایتالیا نیز باید از مرزهای آبی محافظت نماید. یکی از مهم ترین اقدامات اوربان جلوگیری از فعالیت ده ها سازمان و ارگانی بوده که از کشورهای خارجی پول دریافت میکرده و معمولا هم در زمینه مهاجرت یا در قالب سازمان های حقوق بشری فعالیت داشته اند
در مقابل اتحادیه اروپا اوربان را به سرکوب مطبوعات، فشار های سیاسی بر روی مخالفان و از بین بردن آزادی های مدنی متهم میکند. به عقیده برخی منتقدان اوربان در عین حالی که از منافع و حمایت مالی اتحادیه اروپا به مجارستان بهره مند میشود اما حاضر به پذیرش ارزش های این اتحادیه نیست و این امر از سوی این اتحادیه تحمل نخواهد شد. اوربان علنا اعلام کرده که خواهان ساختن یک کشور بر اساس ارزش های ملی و با الگوی سیاسی روسیه و یا چین است وی در صورت پیروزی در انتخابات عرصه را بر مهاجران تنگ تر خواهد کرد وی جورج سوروس را بخشی از توطئه میداند.
جریان سیاسی متحد اوربان در سطح پارلمان اروپا “حزب مردم اروپا” است که از طرفی نماینده جریان راست میانه در کل اتحادیه تلقی میشود. نکته حائز اهمیت در انتخابات اخیر اینکه بسیاری از فیلم های ویدیویی تبلیغاتی اوربان که در اینترنت منتشر میشد دارای زیرنویس زبان انگلیسی بود که نشان دهنده عزم وی برای جلب نظر هوادران در خارج از کشور نیز بوده است.
جمهوری چک
جمهوری چک دیگر عضو گروه ویزگراد نیز در سال گذشته شاهد سیاست های ضد اروپایی و مخالفت با بروکسل بود . بحث هویت خواهی ملی چک ها همزمان با بحران مهاجرت و بحران اقتصادی باعث توجه بیش از پیش آنها به گروه بندی منطقه ای خود در اروپای مرکزی شده است.
بر اساس آمار افکار عمومی جمهوری چک به شدت نسبت به موضوع پناهجویان حساس و با سیاست های مهاجرتی اتحادیه مخالف اند. این میزان از سال ۲۰۱۵ به بالغ بر ۶۰ درصد افزایش یافته است. البته تنها ۱۲ پناهجو از سهمیه ۲۶۰۰ نفری این کشور وارد چک شده اند از میان ۶ حزب سیاسی فعال در این کشور ۵ حزب مخالف ورود مهاجران هستند در انتخابات اخیر این کشور مقام ریاست جمهوری به زیمان رسید که چهره ای پوپولیست و ضد مهاجر محسوب میشود. وی علنا مهاجرت را تجاوز سازمان یافته نامیده است سیاست زیمان در مورد اتحادیه اروپا شباهت زیادی به رویکرد مجارستان و لهستان در قبال این اتحادیه دارد بطوریکه وی با بروکسل بر سر موضوع پذیرش پناهجویان و قوانینی که به گفته وی استقلال چک را زیر سوال میبرند اختلاف نظر دارد، وی همچنین از طرفداران پوتین تلقی میگردد. حتی بابیس نخست وزیر چک نیز از اقدامات اوربان استقبال کرده و اظهار کرده که ما با وی در یک قایق هستیم . حزب SPD در این کشور حتی خواهان برگزاری رفراندومی مشابه آنچه که در بریتانیا انجام شد برای خروج چک از اتحادیه اروپا است. در مقابل چک به دلیل عدم پیروی از پذیرش سهمیه پناهجویان توسط کمیسیون اروپا مورد تعقیب قانونی قرار گرفته است.
اسلواکی:
اسلواکی چهرکین عضو گروه ویزگراد ۴ تلقی میشود ، ربرتو فیکو نخست وزیر اسلواکی سیاست مهاجرتی اتحادیه را در سال ۲۰۱۶ یک خود کشی نامیده بود، لازم به ذکر است اسلوکی تنها عضو حوزه پولی یورو است که دورن گروه ویزگراد قرار دارد و از نظرهایی با سیاست های اتحادیه قرابت و همسویی نسبی دارد. این کشور همچنین از جولای امسال ریاست دوره ای گروه ویزگراد ۴ را برعهده میگیرد اسلواکی اگرچه خود را از برخی ویژگی های حاکم در دیگر سه کشور گروه ویزگراد دور نگه داشته ولی در زمینه موضوع مهاجرت با آنها هم عقیده است.
رویکرد اتریش به ویزگراد ۴
سباستین کورتز که در حال حاضر دولت ائتلافی از راست میانه و راست افراطی در اتریش را رهبری میکند اخیرا از احتمال پیوستن اتریش به این گروه و تبدیل آن به ویزگراد ۵ سخن گفته است.همچنین اوربان در دیدار با نخست وزیر جدید اتریش از گسترش روابط این کشور با اتریش استقبال نموده است، این امر زمانی جالب خواهد بود که توجه کنیم این گسترش روابط اروپای مرکزی در چارچوب ویزگراد با اتریش درست در صدمین سالگرد فروپاشی خاندان هابسبورگ صورت میپذیرد، دولتی که بالغ بر هفت قرن متمادی امپراطوری گسترده ای در اروپای مرکزی تحت سیطره خود داشت ، این همزمانی برای درک شکل گیری این محور ضد بروکسل حائز توجه است. چراکه منطقه اروپای مرکزی امروزه حاصل فروپاسی امپراطوری اتریش مجارستان پس از جنگ جهانی اول قلمداد میشود و نکته مهم اینکه اینبار از رویکرد چند قومیتی و چندفرهنگ گرایانه و تسامح فرهنگی حاکم بر خاندان هابسبورگ خبری نیست.
در حالیکه ۴ کشور فوق همگی عضو ناتو هستند اتریش مشی بیطرفی دارد بطوریکه سه عضو از ویزگراد۴ به فناوری هسته ای دست پیدا کرده اند اما اتریش آن را دنبال نمیکند ، از سوی دیگر نیز موضوع پیوستن ترکیه یکی از اختلافات نظر اساسی میان اتریش و ویزگراد است برای مثال سال گذشته لهستان از پیوستن ترکیه به اتحادیه استقبال کرد در حالیکه اتریش با آن مخالفت نمود، امری که شاید یا آور تقابل تاریخی اتریش با عثمانی ها نیز باشد.
رویکرد اتحادیه اروپا و ناتو به ویزگراد ۴
یکی از مهم ترین عرصه های مخالفت و فشار به کشور های گروه ویزگراد و به خصوص لهستان و مجارستان موضوع رعایت قواعد اتحادیه اروپا در آنهاست، امری که تحت عنوان “حاکمیت قانون” شناخته میشود.در حال حاضر گزینه موسوم به ماده هفتم از سوی کمیسیون اروپا بر علیه این کشور مطرح شده است و این امر باعث ایجاد یک بحران در روابط این کشور با بروکسل گردیده است.چنین وضعیت مشابهی در قبال اوربان نیز به چشم میخورد، بطوریکه تنها یک هفته پس از پیروزی وی در انتخابات پارلمان اروپا طی گزارشی که مجارستان آن را “گزارش سوروس” نامید ، اوربان را به نقض آزادی های مدنی، سرکوب مطبوعات و حقوق پناهندگان متهم و دولت وی را به اعمال تحریم ها تهدید کرده است، البته این امر به احتمال زیاد توسط لهستان وتو میشود همانگونه که مجارستان نیز چنین اقدامی را در حمایت از متحد خود بکار میبرد اما نهایتا این تحریم ها باعث تیرگی بیشتر روابط و خصوصا بدبینی افکار عمومی نسبت به بروکسل خواهد شد، بگونه ای که هم اکنون بسیاری از مردم این دو کشوربا حمایت از رهبران سیاسی خود در لهستان و مجارستان وضع این تحریم ها را نشانه مقاومت آنها در پذیرش سهمیه تحمیلی پناهجویان از سوی اتحادیه اروپا میدانند و این اتحادیه را به دخالت در امور داحلی متهم مینمایند. لازم به ذکر است عدم پیروی مجارستان از تحریم های غرب بر علیه روسیه باعث انتقادات زیادی از سوی شرکای غربی اتحادیه از این کشور شد.
نکته حائز اهمیت اینکه مجارستان به عنوان یک عضو ناتو روابط نزدیکی هم با روسیه دارد ، در مقابل ناتو عملا ابزاری برای جلوگیری اعضا از اقدامات اینچنینی ندارد، ایالات متحده اما خود برای تحت فشار قرار دادن مجارستان و لهستان اقداماتی در کنگره و دولت انجام داده است ، از جمله سفر کردن برخی مقامات رسمی مجارستان را به ایالات متحده محدود نموده است
رویکرد احزاب راست افراطی اروپا به ویزگراد ۴
احزاب راست افراطی بطور کلی روابط حسنه ای با گروه ویزگراد ۴ دارند. نایج فاراژ رهبر سابق حزب استقلال بریتانیا رشد گروه ویزگراد را آغازی بر پایان اتحادیه اروپا نامیده است وی در این مورد معتقد است علت اینکه گروه ویزگراد به کابوسی برای بروکسل تبدیل شده است را باید در این امر جستجو کرد که هیچ یک از این کشورها خواهان خروج از اتحادیه نیستند بلکه قصد دارند با ادامه حضور آن را از درون متلاشی کنند. وی که از تاثیرگذارترین سیاستمدارن در موضوع خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا محسوب میشود همچنین اروبان را قدرتمند ترین شخصیت سیاسی در اروپا نامیده است، اوربان روابط نزدیکی با رهبران احزاب راست افراطی اروپایی بویژه ویلدرز که همسری مجارستانی دارد را دارا میباشد. وی بسیاری از شعار های مشابه این جریان را در کمپین خود مورد استفاده قرار داد. مارین لوپن از حزب جبهه ملی فرانسه، حزب آلترناتیو برای آلمان، حزب آزادی اتریش،حزب لیگ شمال ایتالیا و .. از جمله حامیان این جریان در اروپای مرکزی هستند.
رویکرد چین به ویزگراد ۴
یکی از نگرانی های عمده اروپای غربی نفوذ چین در شرق و مرکز اروپا است، گروه بندی که تحت عنوان ۱۶+۱ در سال ۲۰۱۲ مطرح شد در همین راستا ارزیابی میشود، در این ساختار چین در کنار ۱۶ عضو سابق بلوک کمونیسم در اروپای شرقی و مرکزی در کنار همدیگر قرار میگیرند. این گروهبندی یکی از نقاط قوت سیاست خارجی چین به شمار میرود که اروپا را به دو قسمت تبدیل نموده است البته این طرح لزوما یک بلوک منطقه ای واحد را برای چین فراهم نمیکند اما لااقل ارتباط ۱۶ کشور را به طور دوجانبه به شکل مناسب و مدنظر چین در می آورد. در همین راستا رییس جمهور چک زیمان کشور خود را یک ناو هواپیمابر غیر قابل غرق شدن در اروپا برای چین تشبیه کرده است وی در دیداری در سال ۲۰۱۶ با شی جینگ پی رییس جمهور چین اذعان داشت که کشورش تا به حال بیش از حد مطیع بروکسل و واشنگتن بوده است و همکاری با چین میتواند به مستقل شدن بیش از پیش چک کمک کند.نباید فراموش کرد یکی از نتایج این امر طرح ارتقای خط ریلی بودابست بلگراد است ، خط سریع السیری که بندر یونانی Piraeus که در سال ۲۰۱۶ توسط شرکت های چینی خریداری شد را به مجارستان متصل میکند. این امر منجر به اعتراض کمیسیون اروپا بر علیه مجارستان شد.
رویکرد روسیه به ویزگراد ۴
اروپای مرکزی از منظر ژئو استراتژیکی همواره در سیاست خارجی روسیه نقش با اهمیتی داشته ، در حالیکه پس از فروپاشی کمونیسم و پیمان ورشو تصور میشد روسیه برای همیشه نفوذ خود را در این منطقه از دست داده اما گروه ویزگراد ۴ با جبهه گیری در مقابل سیاست های اتحادیه اروپا فرصت مناسبی را برای روسیه در این منطقه ایجاد کرده البته لازم به ذکر است که میزان محبوبیت روسیه در میان کشورهای ویزگراد ۴ یکسان نیست ، درحالیکه در لهستان نگاه این کشور به روسیه عموما به دلایل تاریخی و ژئوپلیتیکی منفی است اما در مجارستان نگاه مثبتی نسبت به روسیه وجود داشته و حتی اوربان ریییس جمهور این کشور رابطه حسنه ای با پوتین دارد. در واقع روسیه به خوبی پتانسیل جریان ناسیونالیسم در اروپا را درک نموده است و با سرمایه گذاری معنوی و حمایت گسترده رسانه ای از جریان های راست و ملی گرای موجود توانسته نفوذ بی سابقه ای را در اروپا بدست آورد.
منابع
https://jacobitemag.com/2018/02/21/how-the-visegrad-group-is-reshaping-european-politics/
https://www.theatlantic.com/international/archive/2018/04/nato-hungary-authoritarianism/557459/
https://www.politico.eu/article/europes-new-eastern-bloc-china-economy-model-belt-road-initiative/