ترکیه با برخورداری از جایگاه جغرافیایی ویژه‎ای که بیش ‌از ‌هر ‌چیز مدیون نقطه اتصال دو قاره آسیا و اروپا است و با توجه به عضویت در جمع ۲۰ اقتصاد برتر دنیا، هم به لحاظ تجاری و هم از چشم‎انداز راهبردی، برای بریتانیایی که گمان می‎کند به‌ مدد برکسیت از قیدوبند اتحادیه اروپا خارج شده و مجال قدرت‌نمایی در عرصه بین‌الملل را می‎‌یابد، شریکی ارزشمند تلقی می‌‏شود. اینکه هر دو کشور در گذشته‎ای نه‎چندان دور امپراتوری‎هایی عظیم بوده‎اند و خاطره جهان‎گشایی در حافظه تاریخی‌شان زنده است، آن‌ها را از بابت نوستالژی که برای احیای شکوه و عظمت ازدست‌رفته دارند؛ به یکدیگر شبیه می‎کند؛ حال آنکه چشم‎انداز جاه‎طلبانه‎ای که برای آینده خود ترسیم کرده‎اند؛ بر این شباهت می‎افزاید. ترکیه از بابت تجارت، دروازه ورود بریتانیا به خاورمیانه، شمال آفریقا و بالکان است. در‎این‎میان سودای رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه برای برتری جویی در عرصه نظامی، این کشور را به بازاری سودآور برای تسلیحات بریتانیایی تبدیل کرده است. اقتصاد، ژئوپلیتیک و تلاش برای ایفای نقشی بزرگ‎تر در آینده جهان، بهبود رابطه دو کشور را بیش از آنکه گزینه‎ای ساده برای انتخاب باشد، به یک ضرورت تبدیل می‎کند؛ تا آنجاکه بریتانیا برای تحکیم هرچه بیشتر این دوستی نوپا، حاضر به قربانی کردن متحدان دیرینه‎‎ای چون کردها و چشم‎پوشی از اتهامات حقوق بشری است که علیه آنکارا مطرح می‎شود.

****

لندن از برکسیت به‌عنوان فرصتی برای تحکیم اتحاد‎های قدیمی و ایجاد پیوندهای جدید یاد می‎کند. ترکیه نیز از چشم‌انداز جدیدی که دنیای پسابرکسیت پیش رویش گشوده سهمی می‎خواهد. اولین نشانه‎های این پیوند نوظهور بعد از کودتای نافرجام ترکیه در سال ۲۰۱۶ رؤیت شد و آن هنگامی بود که لندن برخلاف سایر متحدان اروپایی که سکوت اختیار کرده بودند؛ با آنکارا همدردی کرد و بعدها نیز چشم خود را به روی بازداشت‎های گسترده مخالفین اردوغان بست. سفر ترزا می نخست‎وزیر بریتانیا به آنکارا در ژانویه ۲۰۱۷ و میزبانی لندن از اردوغان در می ۲۰۱۸، بازتاب دیگری از این اتحاد نوپا است؛ حال آنکه در بازه زمانی ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، ترکیه تحولات چشمگیری را تجربه کرد که دامنه آن از کودتا به تغییر نظام سیاسی کشید.

در گزارش پیش‎رو با تکیه بر داده‎های آماری، پیشینه تاریخی، موقعیت ژئوپلیتیکی و چشم‎اندازی که هر کشور برای آینده خود در سطح بین‌الملل متصور شده است؛ به بررسی دلایل همگرایی آن‌ها در مقطع کنونی پرداخته‎ایم. تجارت، دغدغه‎های امنیتی و تنازع برای حفظ بقا در قاره اروپا ازجمله محورهای این گزارش است.

اقتصاد؛ بهانه بهبود یک رابطه

ترکیه سیزدهمین اقتصاد برتر جهان است و رشد اقتصادی آن دو برابر اتحادیه اروپا سرعت دارد؛ حال‌آنکه به لحاظ جغرافیایی، نزدیک‌ترین شریک غیراروپایی این اتحادیه نیز محسوب می‎شود. این در حالی است که در آستانه تحقق برکسیت، ترکیه می‌تواند دروازه تجاری بریتانیا برای ورود به خاورمیانه، شمال آفریقا و منطقه بالکان باشد و با این حساب می‌توان از برکسیت به‌عنوان فرصتی نادر برای ایجاد نوع جدیدی از همکاری اقتصادی میان لندن-آنکارا یاد کرد.

درحالی‌که ترکیه به‌شدت سرگرم پیشبرد پروژه‌های زیرساختی خود در ۳ منطقه یاد‎شده (خاورمیانه، شمال آفریقا و بالکان) است؛ پانزدهمین بازار محصولات صادراتی بریتانیا به ارزش تقریبی ۵٫۸ میلیارد پوند نیز هست حال آنکه در جهت عکس، بریتانیا نیز بعد از آلمان، دومین میزبان اصلی کالاهای صادراتی ترکیه محسوب می‎شود.

درمجموع بریتانیا ششمین شریک تجاری بزرگ ترکیه به‌حساب می‎آید. همه این‌ها مقدمه‌ای است بر این مطلب که از حدود ۲ سال پیش، با جدی شدن طرح خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، لندن بر بهبود رابطه اقتصادی خود با ترکیه متمرکز شد تا آنجا که طی سال میلادی گذشته، حجم صادرات خود به این کشور را به ۲ برابر افزایش داد.

بریتانیا به ترکیه به چشم سریع‌ترین بازار جذب کالاهایی نگاه می‌کند که همواره به دنبال تبلیغ برای فروش هرچه بیشتر آن‌ها بوده است که مهم‌ترین آن‌ها خودرو، ماشین‎آلات و دارو است.

به‌این‌ترتیب ترکیه می‌تواند به بخش بزرگی از زنجیره عرضه بریتانیا به‌ویژه در صنعت خودروسازی و لوازم یدکی تبدیل شود.

موانع احتمالی در راه بلندپروازی‎های تجاری

آنچه پیش‏تر گفته شد، دورنمایی مثبت از آینده تجاری لندن-آنکارا است؛ اما هر رؤیایی پیش از آنکه به مرحله ظهور برسد، با آزمون و خطاهایی مواجه است. درخصوص بلندپروازی‎های تجاری که بریتانیا درقبال رابطه با ترکیه در دنیای پسابرکسیت دارد نیز وضع به همین منوال است.

واقعیت این است که ترکیه عضوی از اتحادیه گمرکی اروپا است و این بدان معنا است که آینده تجاری لندن- آنکارا درگرو توافق تجاری است که نهایتاٌ میان بروکسل- لندن حاصل می‎شود. چنانچه بریتانیا بازار واحد اتحادیه گمرکی اروپا را ترک کند، تجارت لندن-آنکارا نیز مشمول موانع و تعرفه‎های گمرکی خواهد شد که قطعاً به سود بریتانیای پسابرکسیت نخواهد بود. درست است که بریتانیا دومین مقصد صادراتی ترکیه است ولی در مقایسه با ۲۷ کشوری که همچنان عضو اتحادیه اروپا باقی خواهند ماند؛ بازار به‌مراتب کوچک‌تر و کم‌جاذبه‎تری محسوب می‎شود.

این درحالی است که عکس مسئله نیز صادق است. در حال حاضر ترکیه بازار بزرگی برای کالاهای بریتانیا محسوب نمی‎شود و فقط ۱ درصد از مجموع صادرات این کشور را به خود جذب می‎کند. این رقم برای اتحادیه اروپا ۴۳ درصد است و این یعنی در دراز‌مدت اولویت با ترکیه نیست حال آنکه تلاش برای بهبود رابطه از ارجحیت برخوردار است.

گردشگری، جادوی اقتصادی ترکیه

هم‌زمان با تلاش دولت لندن برای بهبود رابطه تجاری با آنکارا، دیپلماسی مردم به مردم نیز از راه سفر بریتانیایی‎ها به ترکیه درحال گسترش است. البته درحالی‌که در سال ۲۰۱۴ بریتانیا بعد از آلمان و روسیه بیشترین شمار گردشگر را به ترکیه فرستاد؛ به دلیل شرایط امنیتی ناشی از کودتای ۲۰۱۶ ترکیه، شمار گردشگران بریتانیایی که ترکیه را به‌عنوان مقصد سفر خود انتخاب می‎کنند؛ با کاهش همراه بوده است تا آنجا که در سال گذشته، شاهد اُفت ۳۶ درصدی گردشگران بریتانیایی بوده‎ایم.

این درحالی است که طی امسال اوضاع به گونه دیگری پیش خواهد رفت؛ چراکه وزارت خارجه بریتانیا شماری از هشدارهای امنیتی سفر به ترکیه را لغو و به رعایت احتیاط بسنده کرده است. این در حالی است که وزارت خارجه آمریکا همچنان هشدار امنیتی برای سفر به ترکیه را در سطح ۳ نگه‌داشته که فقط یک پله با سطح ۴ به‌عنوان خطرناک‎ترین هشدار امنیتی موجود، فاصله دارد.

عامل مهم تجارت تسلیحاتی در روابط بریتانیا و ترکیه

چشم‌انداز اقتصادی بزرگی که بریتانیا برای تجارت با ترکیه تصور می‎کند از چنان جاذبه‎ای برخوردار است که حتی اتهامات حقوق بشری که بعد از کودتای ۲۰۱۶ علیه دولت آنکارا مطرح شد نیز مانع از تلاش لندن برای نزدیکی به ترکیه نمی‎شود. درحالی‌که بریتانیا سوءرفتار چین با ایغورها را به دستاویزی برای به چالش کشیدن پکن در محافل بین‎المللی تبدیل کرده است؛ چشم خود را به روی بازداشت، اخراج و سرکوب گسترده مردم ترکیه که به ظن همراهی با کودتاچیان در زندان هستند، بسته است. جالب است بدانیم که از بعد از وقوع کودتای ۲۰۱۶ ترکیه، بریتانیا بیش از یک میلیارد دلار اسلحه به این کشور فروخته است که البته شامل قرارداد ۱۳۵ میلیون دلاری سامانه BAE نیز می‎شود تا به‎این‎ترتیب رؤیای رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه برای تولید جنگنده‌های نسل پنجم این کشور به حقیقت بدل شود. به‌این‎ترتیب علیرغم همه اتهامات حقوق بشری که اتحادیه اروپا علیه ترکیه مطرح می‌کند؛ این کشور همچنان از بازارهای اصلی برای جذب تسلیحات بریتانیا محسوب می‌شود. ناگفته نماند که برخلاف سایر متحدان اروپایی، بریتانیا در شمار نخستین کشورهایی بود که کودتای ۲۰۱۶ را محکوم کرد. در‎این‎میان، کردها، روزنامه‎‌نگارانِ معترض و اپوزیسیون ترکیه ازجمله کسانی هستند که از لطف بریتانیا بهره چندانی نبرده‎اند.

کردها، متحدانی که تاریخ مصرف دارند

بریتانیا بخشی از ائتلاف بین‎المللی مبارزه با داعش است- نیرویی که در طول تهاجم نظامی به سوریه، بار بخشی از نبرد را به دوش یگان‌های کردی ویژه مدافع خلق انداخت. بااین‌حال، اکنون که جنگ رو به پایان است، موضع دوپهلویی را در قبال آن‌ها اتخاذ کرده که هدف از آن راضی نگه‌داشتن ترکیه است. آنکارا که علاقه‎ای به تشکیل قلمرو کردی در مرزهای خود ندارد، به یگان‎های مدافع خلق به چشم شاخه‎ای از پ‌ک‎ک نگاه کرده و آن‌ها را تروریستی می‎داند. عملیات‌ «سپر فرات» و «شاخه زیتون» نیز با هدف دور کردن کردها از شمال سوریه و عقب راندن آن‌ها به شرق رود فرات انجام گرفت حال آنکه آنکارا همچنان به دنبال انجام عملیات دیگری در این محدوده جغرافیایی است.

در تاریخ ۲۰ فوریه ۲۰۱۸ در جلسه استماع مجلس عوام بریتانیا، «سِر آلن دوکان» معاون وزارت خارجه بریتانیا در امور اروپا و آمریکا، در پاسخ به اصرار نماینده‎ای که عملیات عفرین را مغایر با تعهد دولت لندن به حمایت از متحدین کُرد سوری می‎دانست، گفت: خواستار کاهش تنش در راستای حمایت از غیرنظامیان هستیم حال آنکه منافع مشروع ترکیه در دفاع از مرزهای خود را نیز به رسمیت می‌شناسیم.

این درحالی است که به‌زعم این مقام بریتانیایی، توجیه ترکیه در مشروعیت بخشیدن به عملیات شاخه زیتون قابل‌قبول است چراکه به گفته آنکارا، این اقدام نظامی در پاسخ به تحریکاتی بوده که از داخل عفرین انجام می‎گرفت. وی همچنین ادعای نسل‌کشی را که حین عملیات علیه کردها صورت گرفته است؛ رد می‎کند.

بااین‌همه، مشخص است که بریتانیا از بابت موضعی که در قبال کردهای سوری اتخاذ کرده، تردید دارد چراکه دوکان یکی از تبعات چشم‌پوشی از خواست کُردها را نزدیکی آن‌ها به دولت دمشق تلقی و تأکید می‎کند که منتظر گزارش‎های بیشتر در این خصوص است.

مجدداً در تاریخ ۲۳ می ۲۰۱۸، بارونس «گلدای» به نمایندگی از دولت بریتانیا در پاسخ به سؤال یکی از نمایندگان مجلس اعیان مبنی بر اینکه موضع دولت لندن درقبال گزارش ۱۱ نهاد مبنی بر اقدام ترکیه به نسل‌کشی ایزدی‎ها و کردهای عفرین چیست، با قاطعیت می‎گوید: این مسئله باید از سوی مراجع قضایی پیگیری شود ولی باید تأکید کنم که بریتانیا شواهد معتبری مبنی بر نسل‌کشی ندارد.

وی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه ماهیت رابطه بریتانیا و ترکیه چیست، می‎گوید: این کشور متحدی کلیدی برای ما و شریکی به‌شدت راهبردی در حوزه تجارت محسوب می‎شود.

این در حالی است که در جولای ۲۰۱۸، گاوین ویلیامسون وزیر دفاع بریتانیا با احتیاط بیشتری درخصوص کردها صحبت و بر ضرورت مذاکره میان ترکیه و نیروهای کرد سوری تأکید کرده و میگوید لندن تلاش میکند تا از بابت اینکه نیروهای دموکراتیک سوریه (معارضین متشکل از عرب‌ها و کردها) بخشی از راه‌حل سیاسی این کشور خواهند بود؛ اطمینان حاصل کند.

نگاه اردوغان به بریتانیا

رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه در می ۲۰۱۸، حین سفر به لندن، طی اظهاراتی گفت: بریتانیا شریکی متحد و راهبردی است؛ اما دوستی واقعی نیز هست… همکاری ما بسیار فراتر از مکانیسمی است که با دیگر کشورها برقرار کرده‎ایم.

وی افزود: کاملاً آماده همکاری با بریتانیای پسابرکسیت در هر زمینه‎ای هستیم. من به همکاری راهبردی ترکیه-بریتانیا بیشتر به چشم یک ضرورت برای منافع هر ۲ کشور نگاه می‎کنم تا یک انتخاب ساده.

وی بعدها نیز طی اظهاراتی گفت: بریتانیا بعد از تحقق برکسیت به تجارت نیاز خواهد داشت و ترکیه نیز آماده کمک (در این زمینه) است. وی خواهان افزایش سطح تبادلات تجاری ۲ کشور به ۲۰ میلیارد دلار طی سال‌های آتی شده است.

دلایل راهبردی بریتانیا برای دوستی با ترکیه

شاید اقتصاد و امید به عقد توافق تجاری دوجانبه در دنیای پسابرکسیت دلیل محکمی برای جلب‌توجه بریتانیا به ترکیه باشد اما همان‌گونه که پیش‏تر گفته شد، در مقایسه با اتحادیه اروپا، ترکیه همچنان وزنه کوچکی در رقابت محسوب می‎شود. آنچه که بیش از همه این کشور را برای بریتانیا جذاب می‎کند جایگاه ژئوپلیتیکی و انگیزه‎های یکسان برای جاه‌طلبی است. آن‌ها هر ۲ میراث‎دار امپراتوری‌هایی هستند که در دنیای امروز مجال تازه‎ای برای عرض اندام یافته‎اند.

همان‌گونه که لندن راهبرد بریتانیای جهانی را برای ترسیم دورنمای آینده خود انتخاب کرده است، نوادگان عثمانی نیز با اتکا به قرابت‎های فرهنگی-مذهبی، جایگاه ژئوپلیتیکی و پتانسیلی که برای ایفای نقش در صحنه بین‎الملل دارند؛ به دنبال بسط نفوذ در فراسوی مرزهای خود هستند.

هر دو کشور از ارتش‎های قدرتمند در حیطه جغرافیایی خود برخوردارند حال آنکه به‎تنهایی و تنها با اتکا به تسلیحاتی که در اختیار دارند، قادر به فتح جهان نیستند. هر ۲ آن‌ها در قلمرو اروپا گنجانده شده‎اند حال آنکه هیچ‎یک چشم دیدن قدرت‎یابی دیگر کشورهای قاره سبز اعم از آلمان یا فرانسه را ندارد. در‎این‎میان، هر دوکشور با تفاوتِ درجه تسامح، متحدی راهبردی برای آمریکا محسوب می‏شوند.

همان‌گونه که ترکیه با کردهای جدایی‌طلب دست‎به‎گریبان است، بریتانیا نیز درگیر استقلال‎طلبی اسکاتلند و ایرلند است.

اما این ۲ کشور نه‌تنها میراث‎دار شباهت‎های گذشته‎اند؛ بلکه چشم‎انداز مشابهی نیز در قبال آینده اروپا دارند. همان‌گونه که بریتانیا در دنیای پسابرکسیت به‎دنبال یافتن شرکای جدید است؛ ترکیه نیز با واقع‎گرایی بیشتری به رؤیای دور از دسترس پیوستن به اتحادیه اروپا نگاه می‎کند و در عوض به‎دنبال تثبیت منافع خود از راه بسط قدرت در قاره سبز است.

بریتانیا در رقابت نظامی با آلمان، فرانسه و حتی روسیه، به دنبال تضعیف اروپا است تا مبادا یکی از قدرت‎های اروپا و اوراسیا، دایره کنترل خود را به مرزهای آن بکشاند. اعزام نیرو به استونی برای مهار روسیه و تحکیم همبستگی با کشورهای شمال اروپا نظیر فنلاند، دانمارک و هلند برای حفظ قدرت ناتو در مقابل هرگونه ارتش متحد اروپایی، با همین هدف انجام می‎شود.

ترکیه نیز در جنگ قدرت با روسیه و حتی کشورهای عرب منطقه است و حتی در راستای مهار قدرت روسیه در قفقاز، از باز کردن باب مراوده با دشمن دیرینه‎ای چون ارمنستان نیز ابایی ندارد؛ حال آنکه از نقش رهبری اسلامی خود برای تطمیع کشورهای مسلمان بالکان و خارج کردن آن‌ها از دایره نفوذ روسیه و اتحادیه اروپا سود می‌برد.

بااین‌حال، ترکیه و بریتانیا در سطح مدیترانه منازعاتی دارند که ناشی از اختلاف منافع آن‌ها در قبال قبرس است. از سوی دیگر نیروی دریایی ترکیه شمال مدیترانه را جولانگاه قدرت‌نمایی در برابر ایتالیا و یونان کرده است.

بااین‌همه، بریتانیا نسبت به قدرت‌یابی ترکیه در مدیترانه آنقدرها حساس نیست و ترجیح می‎دهد تمرکز خود را بر روی ممانعت از قدرت‎یابی کشورهای اصلی اتحادیه اروپا متمرکز کند که به مرزهای آن نزدیک‌ترند.  

از سوی دیگر، شکل اتحاد آن‌ها با آمریکا نیز متفاوت است و بریتانیا در دوستی با واشنگتن فراز و نشیب‎هایی را که ترکیه تجربه می‎کند؛ ندارد.

نتیجه‌گیری

اینکه در درازمدت شکل نوظهور دوستی بریتانیا- ترکیه دوام‎پذیر باشد یا خیر؛ مشمول آزمون و خطا است؛ اما با توجه به اینکه هر دو کشور خواهان حفظ و بسط قلمرو خود در مواجهه با قدرت‎یابی اتحادیه اروپا هستند؛ دغدغه‎های مشترکی دارند که زمینه پیوندهای هرچه بیشتر میان آن دو را فراهم می‌کند. در‎این‎میان، تجارت در دنیای پسابرکسیت قدم نخست برای تقویت منافع مشترک محسوب می‌شود حال آنکه پوششی مناسب برای پیشبرد اهداف سیاسی-امنیتی است.

 

دپارتمان اروپا / ۲۶ اسفند ۱۳۹۷

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *