جایگاه آفریقا در سیاست خارجی آمریکا
آفریقا را میتوان منطقهای بکر از ثروت دانست که جولانگاهی برای کشورهای بزرگ هر عصری بوده است و در هرزمانی، رویکرد به آن ذیل فاکتورهای خاصی قرار میگیرد، همچنین ثروت آن نیز ابعاد متفاوتی را جدا از ابعاد صرفاً اقتصادی در برمیگیرد؛ ازجمله درعصرکنونی و رقابت میان قدرتهای بزرگ. در عصر کنونی موقعیت استراتژیک افریقا موردتوجه قرارگرفته است، جیبوتی در شرق آفریقا، بهعنوان پایگاه نظامی فرانسه، ایتالیا، ژاپن، آمریکا و چین مورداستفاده قرارگرفته است. این کشور ثروت طبیعی خاصی ندارد اما در منطقهای بسیار استراتژیک قرارگرفته است: نزدیکی به خلیج عدن و تنگهی باب المندب؛ تنگهای که به اقیانوس هند، دریای سرخ، کانال سوئز و دریای مدیترانه متصل میشود. بهعبارتدیگر این تنگه، یک نقطه استراتژیک جهانی است که بازارهای سه قاره اروپا، آفریقا و آسیا را به هم وصل میکند و ۲۵ درصد تجارت جهان از طریق این منطقه صورت میگیرد؛ بنابراین همین موقعیت استراتژیک نگاه کشورهای بزرگ جهان را به آن متمرکز ساخته است.
در این راستا موقعیت جغرافیایی آفریقا همراه با ظرفیت بالقوه برای سرمایهگذاری و ثروت عظیم منابع آن توجه قدرتهای بزرگ را در عصر حاضر بسیار به خود کشانده است، آمریکا نیز در عصر کنونی بیش از قبل به آفریقا توجه نموده است بهخصوص بهعنوان میدانی برای رقابتهای نظامی، در دوران جرج بوش، فرماندهی عملیات نیروهای ویژه آمریکا در خاک آفریقا (آفریکام) در سال ۲۰۰۷ با هدف فرماندهی واحد عملیاتهای نظامی این کشور در قاره آفریقا ایجاد شد.
آفریکام در بورکینافاسو، کامرون، جیبوتی، گابن، غنا، کنیا، نیجر، اوگاندا، جمهوری آفریقای مرکزی، کنگو، سنگال، سومالی، سودان جنوبی و چاد حضور دارد. در سالهای اخیر نیز با گسترش گروههای تروریستی و شبه نظامی در منطقه آفریقا از یکسو و از سوی دیگر حضور رقبایی چون روسیه و چین در منطقه، آمریکا به حضور نظامی خود در قالب عملیات آموزش نظامی و پشتیبانی افزود. در ۵ سال گذشته شمارنظامیان آمریکایی مستقر در آفریقا تحت عنوان «آموزش و سازماندهی ارتشهای کشورهای آفریقایی و مشارکت در مبارزه با گروههای تروریستی» سه برابر شده است. نظامیان آمریکا درکشورهای مختلف ازجمله چاد، جمهوری دموکراتیک کنگو، سومالی، اتیوپی، اوگاندا، سودان، رواندا و کنیا حضور دارند، درعینحال نظامیان آمریکایی در برخی کشورها چون نیجر به دلیل موقعیت استراتژیک این کشور حضور پررنگتری دارند، نیجر در میانه کریدوری صحرایی بین منطقه ناآرام شمال مالی و جنوب لیبی قرارگرفته که در هر دو منطقه نیروهای افراطی و گروههای تروریستی وابسته به القاعده و داعش حضور دارند، آموزش سربازان نیجر، استقرار پهپادهای مسلح و اهداء دو فروند هواپیمای نظامی به نیجر در سال ۲۰۱۷ بر تحکیم روابط آمریکا- نیجر افزوده است.
علیرغم گسترش حضور نظامی آمریکا در آفریقا و کشورهای خاصی از آن، این حقیقت نیز وجود دارد که در این سالها سهم تجاری آمریکا در آفریقا کاهشیافته است. تجارت دوطرفه از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۸ به ۳۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ کاهشیافته است که خودکفایی انرژی آمریکا نیز در آن بیتأثیر نبوده است. نگرانی آمریکا حول از دست دادن سهم تجاری خود بیمورد نیست؛ ایالاتمتحده با ۵۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی، بزرگترین سرمایهگذار این قاره است. تعداد شرکتهای آمریکایی در سطوح خدمات، تولید و … بیش از هرکشور دیگری است؛ بااینوجود همانگونه که گفته شد میزان سهم تجاری آمریکا کاهش داشته است. بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷، شرکت «چالش توسعه هزارهی آمریکا» (MCC) بیش از ۶٫۵ میلیارد دلار در ۱۴ کشور آفریقایی جنوب صحرای آفریقا از طریق قراردادهای کامل یا در حال انجام در زیرساختها، بهداشت، آموزش و.. سرمایهگذاری داشته است، اکنون همراه با دیگر جوانب سیاست خارجی آمریکا پیدا کردن فرصتهای بیشتر و ممکن برای شرکتهای آمریکایی (بالا بردن سهم آمریکا در سرمایهگذاری) یک اولویت برای MCC است.
بر این اساس به باور کارشناسان، رویکرد کنونی آمریکا به آفریقا در دوران ترامپ به سمت تجارت بینالملل با تمرکز بر تحرکات چین تغییر جهت داده است. در مرداد ۱۳۹۷ دونالد ترامپ به کنگره اعلام کرد طبق بخش ۱۲۷۹A قانون اختیارات دفاع ملی، در سال مالی ۲۰۱۸ راهبرد ارتقاء نهادهای دفاعی و نیروهای امنیتی را در نیجریه ارائه میکند. این بدان معناست که آمریکا با بازیابی نقش فعال خود در منطقه به دنبال مبارزه با حضور چین است. اهمیت حضور چین برای آمریکا را میتوان بهخوبی در بررسیهای کنگره حول نقش چین دید، کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا در اسفند ۱۳۹۶ اعلام کرد؛ قصد دارد درباره تلاش پکن برای گسترش قدرت نظامی و اقتصادی خود در آفریقا تحقیق کند. کنیا، لیبی، سومالی و مالی کشورهایی هستند که ظرفیت آمریکا را برای به چالش کشیدن تحرکات چین در منطقه افزایش میدهند؛ لذا زمینه نفوذ آمریکا در این کشورها بالا است.
قانون [BUILD.[1 که در آبان ۱۳۹۷ به امضای دونالد ترامپ رسید، این تغییر جهت در سیاست خارجی آمریکا را در آفریقا هموارتر میسازد. این قانون با عنوان “استفاده بهتر از سرمایه در جهت توسعه ” عملاً یک قانون برای اصلاح و تقویت تواناییهای مالی ایالاتمتحده برای کمک به حل مشکلات توسعه و اولویتهای سیاست خارجی آمریکا است. طبق این قانون، ایجاد موسسه مالی بینالمللی توسعه آمریکا [USDFC).[2) ممکن میشود، این موسسه یک سازمان مدرن و یکپارچه خواهد بود که قابلیتهای شرکت سرمایهگذاری خصوصی در خارج از آمریکا OPIC و آژانس توسعه بینالمللی آمریکا USAID را در برمیگیرد، درحالیکه همزمان بر ایجاد فرصتها برای تجمیع سرمایههای خصوصی در کشورهای درحالتوسعه تمرکز دارد. با این ادغام آمریکا انعطافپذیری بیشتری برای حمایت از سرمایهگذاری خود در کشورهای درحالتوسعه خواهد داشت و باعث میشود که آمریکا یکقدم قویتر و رقابتیتر در مرحله توسعه جهانی بردارد. انتظار میرود USDFC تا ۱ اکتبر ۲۰۱۹ عملیاتی شود.
آفریقا عرصهای برای بازی قدرتهای بزرگ
چین: چین بیش از ۸۶ میلیارد دلار وام تجاری بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ را برای کشورهای آفریقایی تأمین کرده است. طبق آمار سال ۲۰۱۸ نیز چین بهعنوان بزرگترین وام دهنده به منطقه تبدیلشده است که ۱۴ درصد از کل بدهیهای منطقه جنوب صحرای آفریقا را تشکیل میدهد. درحالیکه سطح سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین نسبتاً کم است و تقریباً بیش از ۵ درصد از کل ورودی به منطقه در سال ۲۰۱۵ را شامل شده است، اما میزان تجارت دوطرفه طی ۲۰ سال گذشته ۴۰ برابر افزایشیافته است و اکنون بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار است. چین همچنین بهعنوان یک نیروی نظامی جهانی در قاره آفریقا عمل میکند، ایجاد یک پایگاه نظامی کلیدی در جیبوتی، گسترش صلحبانان در سودان جنوبی، مالی، کنگو و تجهیز فرصتهای آموزشی نظامی برای برخی کشورهای آفریقایی ازجمله تحرکات نظامی چین بوده است.
روسیه: روسیه نیز رویکرد نفوذ در آفریقا را با امضای توافقنامههای ایجاد مناطق اقتصادی در اریتره، فرصتهای دسترسی به مواد معدنی در سراسر آفریقای جنوبی و افزایش همکاری نظامی و فنی با کشورهای مانند جمهوری آفریقای مرکزی دنبال کرده است. مسکو به دنبال تأسیس یک مرکز لجستیکی در منطقه اریتره است. این منطقه از شمال به جیبوتی محدود میشود و بهعنوان یک منطقه استراتژیک کلیدی در یکی از راههای آبی مهم بینالمللی به شمار میرود. به بیان بولتون: «روسیه در سراسر آفریقا از ارتباطات سیاسی و اقتصادی خود بدون توجه به حاکمیت قانون استفاده میکند. روسیه مانند همیشه تسلیحات را در عوض رأی کشورهای آفریقایی در سازمان ملل، به منطقه صادر میکند. رأیهای که نظامیان را در حکومت نگه میدارند و صلح و امنیت را از بین برده و در تضاد با منافع اصلی ملل آفریقا قرار دارد. بهطورکلی رفتار روسیه و چین تهدید واقعی برای منافع ملی آمریکاست». روسیه در نگاه آمریکا بهعنوان کشور دیگری است که بهسرعت در حال گسترش نفوذ مالی و سیاسی خود در آفریقا است، تجارت روسیه با آفریقا بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ ۱۰ برابر شده است، اگرچه هنوز هم کمتر از ۱ درصد کل تجارت آفریقا را تشکیل میدهد.
درعینحال چالشهای بیشتر برای منافع تجاری ایالاتمتحده در آفریقا در کنار روسیه و چین، توافقنامههای همکاری اقتصادی است که اتحادیۀ اروپا با ۴۱ کشور آفریقایی بسته است که سهم صادرات آمریکا به آفریقا را کاهش میدهد.
افزایش سهم کشورهای دیگر در اقتصاد آفریقا در دو دههی اخیر، افزایش نگرانی آمریکا حول از دست دادن سهم اقتصادی خود که بهتبع سهم نظامی آمریکا در منطقه را هم تغییر میدهد و به بیانی اجازه میدهد تا موازنهای علیهاش در آفریقا شکل گیرد را هم در پی داشته است. بولتون در سخنان خود اعلام داشت: «ما شاهد تأثیر منفی نفوذ چین در آفریقا و ورود آنها در معاملات فاسد هستیم. پکن سعی دارد از طریق پروژههای اقتصادی در زامبیا نفوذ کند. در جیبوتی نیز از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ دولت را زیر بار بدهیهای سنگین پروژههای زیربنایی برده است، چین در چند مایلی پایگاه نظامی آمریکا در جیبوتی، یک پایگاه نظامی تأسیس کرده و کنترل بندر جیبوتی در دریای سرخ را نیز به دست گرفته و این امر تهدیدی برای منافع امنیتی آمریکا در منطقه بهشمار میرود “.
ازجمله مناطق مهم در جدال قدرتهای بزرگ، آفریقای مرکزی است و در این میان مذاکره برای تمدید حکم مأموریت نیروهای سازمان ملل در این کشور این جدال را بیشتر آشکار ساخت. حکم مأموریت نیروهای سازمان ملل در جمهوری آفریقای مرکزی در آذرماه به پایان رسید، اعضای شورای امنیت برای تمدید حکم مینوسکا همعقیده نبودند. این نیروها با هدف محافظت از غیرنظامیان و رعایت حقوق بشر، به جمهوری آفریقای مرکزی اعزام شدهاند. حمایت از انتقال حکومت از راههای سیاسی نیز یکی از مأموریتهای مینوسکا بوده است. در این میان ابتکارعمل روسیه در جمهوری آفریقای مرکزی، ناخرسندی فرانسه و آمریکا را در پی داشت. ازنظر آمریکا و فرانسه، اقدام کرملین در به راه انداختن روند مذاکرات بین طرفهای درگیر در جمهوری آفریقای مرکزی به معنای نادیده گرفتن و کاهش نقش آمریکا و اتحادیه اروپا است. رویکرد دولت ترامپ با شعار «نخست آمریکا» به مخالفت با افزایش بودجه مینوسکا انجامیده است، درعینحال بیارتباط با رویکرد ترامپ به ترجیح نقشآفرینی دوجانبه و مستقیم در آفریقا نیز نیست.
ملاحظات در استراتژی جدید آمریکا در آفریقا
- استراتژی جدید آمریکا در آفریقا نشان از هشدارهایی دارد که آمریکا در عصرکنونی احساس کرده و بر اساس آن خود را ملزم میبیند تا در میان کشورهای این قاره حضوری مستمر و فعال داشته باشد و در این میان بزرگترین هشدار، سرمایهگذاری اقتصادی و مهم نظامی چین است.
- کاهش سهم تجاری چین در آفریقا برای آمریکا راحت نیست و آمریکا را نیازمند به ترفندهای اقتصادی خاصی خواهد ساخت، چراکه تشخیص حضور یک بازیگر بینالمللی از دیگر بازیگر این عرصه کار پیچیدهای میشود. هماکنون شرکتهای آمریکایی بسیاری هستند که خط اول تولیدشان در چین قرار دارد و از طریق این کشور است که در آفریقا نیز فعالیت میکنند.
- سیر تجاری آمریکا و چین و سهم شرکتهای چندملیتی خواهناخواه باعث میشود این رقابت به نقاط دیگری از جهان نیز کشانده شود، عمق بازی به آفریقا ختم نمیشود.
- یکجانبهگرایی و تجاری بودن به نفع مردم و شرکتهای آمریکا؛ رد کمکهای سازمان ملل و روآوردن به کمکهای مستقیم، تمرکز بر افزایش سهم تجاری و اشتغال برای آمریکاییان بیش از هرچیز یکجانبهگرایی آمریکا را نشان میدهد. آمریکا خواهان تجارت و توافقهای دوجانبه با کشورهای منطقه است، برای همین سعی در محدودسازی سهم کمک خود به سازمان ملل با هر بهانهای، غیر کارآمدی آنها، دارد؛ تجارت مستقیم و دوجانبه سهمهای تجاری بیشتری از آن آمریکا خواهد کرد.
- استراتژی جدید دولت ترامپ نشان از عرصهای جدید از رقابتهای قدرتهای بزرگ است کما اینکه بسیاری این استراتژی را نشانی از جنگ سرد دوبارهای دانسته تا آنکه هدفی از توسعه آفریقا داشته باشد.
- اهمیت آفریقا روزبهروز آشکارتر میشود، آفریقا منطقهای بسیار غنی از منابع طبیعی است؛ به همین سبب رقابت قدرتهای بینالمللی در این منطقه شدت خواهد گرفت و این نشانی است که سهمخواهی در آفریقا بیارتباط با سهمخواهی از بازار جهانی و تجارت بینالملل نیست.
- آنچه از استراتژی جدید آمریکا دیدهشده این است که استراتژی دولت ترامپ نشانگر نفوذ مستقیم در آفریقا نیست بلکه سرمایهگذاری بر روی زیرساختهای آفریقا را برای تضمین نفوذ خود هدف دارد.
- ادغام بخش خصوصی و آژانس توسعه بینالمللی آمریکا جزء اصلی این طرح است.
- وضعیت کمکهای خارجی آمریکا: پیشتر دولت ترامپ از کاهش ۳۰ درصدی کمکهای خود خبر داده بود اما در استراتژی اعلامشده خود مقیاس “کارآمد و مؤثر بودن ” این کمکها را در روند تداوم آنها مدنظر قرار داده است. در عین اینکه تردیدی وجود نداشته که برخی از منابع کمکی کاملاً در راههای نامرتبط و بیکارآمد مصرف گردیدهاند اما برخی از برنامههای کمکهای آمریکا موفقیتهای بزرگی نیز درپی داشتهاند، مانند برنامه اضطراری رئیسجمهور برای کمک در روند درمان و مهار بیماری ایدز بهخصوص در کشورهای جنوب صحرای آفریقا؛ اما در استراتژی جدید، در عین تعهد دولت ترامپ به «جلوگیری، تشخیص و پاسخ به شیوع بیماریهای عفونی مرگبار» مشخص نشده است که دولت آمریکا چگونه این تعهد را با فاکتور «کارآمد و مؤثر» انجام خواهد داد.
- محور امنیت و نقش سازمان ملل متحد: سخنان بولتون ذیل محور صلح و امنیت اینگونه بود که زین پس آمریکا تنها از مأموریتهای مؤثر و کارآمد ارتش آمریکا حمایت میکند، چراکه جهان نیز اکنون موافق است که سازمان ملل متحد، نیازمند مأموریتهای بیشتری برای پاسخگویی پایدار و مؤثر است که میتواند بهصراحت صلح و ثبات را تأمین کند؛ اما درعینحال آمریکا برای پیشبرد اهداف تعریفشده استراتژی خود اصلاح و تقویت و نه تضعیف عملیات حفظ صلح سازمان ملل را ضروری دانسته است.
- برخی کارشناسان مطرح ساختهاند که پیامدهای این استراتژی بیشتر از یک اقدام است و حتی تأثیرات آن بر رشد اقتصادی آفریقا منفیتر خواهد بود. چراکه رقیبی را به چالش میکشاند که در آفریقا خوب پیشرفته و اعتماد مردم منطقه را به دست آورده است. چین شهرت و نفوذ خوبی در آفریقا دارد. چین به خاطر سرمایهگذاریها در زیرساختها، پروژههای کشاورزی، مراقبتهای بهداشتی، امنیت اجتماعی و توسعه استعدادها مورداحترام است، علاوه بر این، کالاهای مقرونبهصرفه از چین، کیفیت زندگی آفریقا را به میزان زیاد بهبود داده است. برای همین آمریکا در همراهی تمام کشورهای منطقه علیه سرمایهگذاریهای چین راه آسانی ندارد.
- اگرچه حوزهی فناوری میتواند زمینهای از رقابت برای آمریکا علیه چین ایجاد نماید اما نیروی کار در تمام زمینههای بهداشتی و درمان، راهسازی و …. برای آفریقایی که در حال طی کردن گامهای آغازین برای شروع یک فرایند توسعه است بسیار مهم است و این جایی است که مزیت چین در منطقه بالاتر میرود.
- بستر آفریقا بستری ناآرام و مملو از جنگهای قومی است. برای همین کشورهای منطقه مشتاقاند که یک محیط مسالمتآمیز و پایدار برای اقتصاد خود و پایان دادن به فقر داشته باشد؛ اما استراتژی جدید آمریکا انحصاری در خود دارد که باعث نگرانی کشورهای منطقه از وارد شدن به میدان بازی برای کشورهای بزرگ شده است. این برای کشورهای آفریقایی غیرقابلقبول است.
- افزایش عمق راهبرد امنیتی خود در آفریقا. درحالیکه آمریکا از عقب راندن نیروهای خود سخن گفته، این نیز تقویت حضور غیرنظامی در پاسخ به رقابت با دیگر بازیگران آفریقا است. کاهش نسبی به معنای بازسازی و بهینهسازی منابع نظامی ایالاتمتحده است؛ یعنی همزمان با تلاش برای سهمخواهی اقتصادی، افزایش عمق راهبردی خود را نیز مدنظر دارد. برخی بر این باورند در طول زمان، آفریقا مانند جنوب شرقی آسیا به چین برای توسعه اقتصادی و به آمریکا برای امنیت وابسته خواهد شد.
- شکلگیری جنبشهایی در آفریقا که تحت تأثیر رهبران راستگرا وپوپولیست هستند؛ همسویی با آمریکای ترامپ را افزایش میدهد.
- ازجمله مواردی که ممکن است دوری آفریقا از دیگر رقبای بینالمللی و نزدیکی به آمریکا را شدت ببخشد؛ نگاهی است به توافقنامههای محیط زیستی، آفریقا هزینههای زیادی را بهویژه در بخش مراقبتهای انسانی متحمل شده است؛ بنابراین حفظ منابع مالی برای کشورهای این منطقه حائز اهمیت است. درست زمانی که دولت ترامپ سعی در کنار گذاشتن توافقهای بینالمللی در مورد تغییرات آب و هوایی داشت، آفریقا نیز آنها را رد کرد.
نتیجهگیری
استراتژی جدید دولت ترامپ در آفریقا محورهای مهمی را در سیاست خارجی آمریکا نشان میدهد؛ ازجمله آنها اهتمام دولت ترامپ به یکجانبهگرایی است که بر پایهی منافع و ارزشهای آمریکا قرار دارد، در استراتژی جدید بیان گردید که آمریکا سهم خود را در کمک به هیئتهای سازمان ملل کاهش خواهد داد و حتی با عنوان ناکارآمد بودن این کمکها، سهم خود را متوقف خواهد ساخت و بر این اساس باید انتظار داشت آمریکا کمکهای خود را بهصورت دوجانبه شکل دهد آنهم با این شرط که به بیان بولتون این کمکها علاوه بر توسعه آفریقا به رشد سرمایهگذاریها و اشتغال آمریکاییها بیانجامد و بهتبع این یعنی وارد شدن آمریکا در سرمایهگذاریهای دوجانبه با کشورهای منطقه بهصورت مستقیم و بدون واسطهگری سازمان ملل. در کنار این محور سهمخواهی و نگرانی آمریکا مبنی بر کاهش نقش خود با توجه به افزایش تحرکات نظامی و اقتصادی چین نیز مهم است. دولت ترامپ نسبت به افزایش سرمایهگذاریهای چین نگران شده است؛ چراکه عمق راهبردی خود را درخطر میبیند، افزایش نفوذ اقتصادی چین به معنای پذیرش افزایش تحرکات نظامی آن در منطقه (بهمانند جیبوتی) از سوی کشورهای آفریقایی است و این عمق امنیتی آمریکا در آفریقا را کاهش خواهد داد برای همین دولت ترامپ بهجای نفوذ مستقیم در کنار بهسازی راهبرد نظامی خود در آفریقا، سرمایهگذاریهای اقتصادی را در دستورکار قرار داده است. درعینحال اعلام این استراتژی بار دیگر اهمیت آفریقا را در عصر حاضر نشان داد، جدا از ثروتی که در خاک آفریقا قرار دارد موقعیت استراتژیک آن در عصر کنونی جولانگاهی برای رقابت تمام کشورهای بزرگ گردیده است و مهم آنکه باید انتظار داشت این رقابت به آفریقا محدود نشود و در میدانهای دیگری مثل بازار جهانی، تنگهها و … خود را بیشتر نشان دهد.
دپارتمان امریکا/اسفند ۱۳۹۷
[۱] the Better Utilization of Investments Leading to Development
[۲] The U.S. International Development Finance Corporation